۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

اظهارنظرهای مشکوک ناصر زرافشان در صدای امریکا!

امشب ستاره درخشش در برنامه تفسیر خبر شمشیر را از رو بست و با دعوت از زرافشان با یک هماهنگی عجیب به جنبش سبز حمله کرد. او گفت:"من جنبش سبز را یک جنبش بی فکر می بینم که به جایی نخواهد رسید. این جنبش یک دعوای بالای سطوح حکومت است، به علاوه یک اعتراض به انتخابات و البته دست خارجی ها هم به هرحال دراین جنبش دیده می شود! پس این سبزها جنبش اجتماعی نیست! یک عده ای آمدند نامزد شدند و تا آن موقع همه چیز خوب بود. اما بعدش چطور بد شد؟" او با کنایه به جنبش سبز گفت:" جنبش دانشجویی یک جنبش شش ماهه نیست." در پاسخ به زرافشان، فرخ نگهدار به دموکراتیک بودن جنبش سبز اشاره کرد و این که اتفاقا در 22 بهمن بود که فقط خشم بود. هیچ گاه در ایران آگاهی و اندیشه سیاسی تا این حد مانند جنبش سبز 22 خرداد در یک جنبش نبوده است. زرافشان درابتدای حرف هایش نیز از پدر حقوق بشر خواندن آیت الله منتظری به شدت انتقاد کرد! 

ورزش کشور در حات اغماء!

کسانی که چهارسال قبل به احمدی نژاد رای دادند تا با حماقت های او کل نظام جمهوری اسلامی به سوی نابودی برود، کاملا حق داشتند. بعد از گرانی، تعطیلی صنایع و ذلیل شدن در سیاست خارجی، با حضور علی آبادی کل ورزش کشور آسیب دید و اکنون در حالت اغماست!
تعداد تیم های لیگ برتر فرنگی کشتی با کنارکشیدن نیروی زمینی به تعداد عجیب 4 تیم رسیده است. این لیگ طی 7 دوره برگزاری بیش از 209 تیم آمده و رفته اند! از طرفی نام لیگ برتر برای لیگی که زیرگروه و دسته یک ندارد، بسیار مضحک است.
در وزنه برداری برای اولین بار در تاریخ به علت دوپینگ های مکرر مربیان ما به محرومیت مادام العمر رسیدند و درکمال ناباوری رضازاده به عنوان یکی از ضعیف ترین مدیران کشور و نفر اصلی مسدول دوپینگ ها به سرپرستی این فدراسیون رسید. حرکت مشکوک رضازاده برای کنار زدن و بی اعتبارکردن تنها وزنه بردار جوان رقیبش حسینی، یک آبروریزی تمام عیار بود.
اما وضعیت پرطرفدارترین تیم کشور ازهمه جالب تر است: استقلال و پرسپولیس که آینه تیم ملی محسوب می شوند هرگز تا این حد ضعیف ظاهر نشده اند. وضعیت پرسپولیس که پس از رفتن یار سبزشان علی کریمی عملا به دست اطلاعات سپاه و انصاری فر افتاد، نامساعد است. اما ازین ها بدتر آبروریزی نزدیک تیم بسیار ضعیف مس کرمان خواهد بود که قرار است در باشگاه های آسیا نیز نماینده ایران باشد.  تیم ملی فوتبال با مربی خود یک شبه از اسطوره به یک خائن نزد مردم تبدیل شد، از همه بدتر است و نتایج ضعیف تنها علت عدم استقبال مردم نیست. بازی این تیم رنگ و بویی از فوتبال ندارد!
بقیه رشته ها هم که با درخشش های فردی مانند پرتاب دیسک مدال آور بوده اند، به تدریج با مدیریت ضعیف - که با آمدن فرد بیگانه با ورزشی مثل سعیدلو بدتر شده - به قهقرا می رود.
  

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

آقای همایون ،وجهه کارتان را حفظ کنید!

بین شبکه های تلویزیونی قدیمی معروف به لوس آنجلسی که کار سیاسی می کردند، کانال یک از ابتدا با جدیت شهرام همایون و با توجه به تجربه او چهره متفاوتی داشت. اما با ظهور جنبش سبز به نظر می رسد همایون و کانال یک در تطبیق خود با جریان تازه دچار سردرگمی شده اند. هریک از مجریان این شبکه و یا خود همایون هربار که صحبت از وضعیت سیاسی جدید ایران می شود، انگار می خواهند منت بگذارند، می گویند که ما فعلا ساکتیم اما مخالف خیلی از حرکت ها هستیم. امشب همایون به ندای الله اکبر ایراد می گرفت و می گفت که شاید یک غیرمسلمان بین مردم باشد، او چه باید بکند؟! انگار همایون نمی داند که چرا شعار الله اکبر انتخاب شده و استفاده از حربه خود دشمن چطور زمین گیرشان کرده. او نمی داند که مردم الله اکبر می گویند چون رژیم با این شعار دچار سردرگمی شده و نمی تواند با ندای الهی خودش مخالفت کند! همایون نمی داند که خیلی از کسانی که الله اکبر می گویند، با این مفهوم نسبیتی ندارند، اما آگاهانه ازین حربه استفاده می کنند و این یعنی جنبش هوشمند. دیگر این
که همایون باید وجهه شبکه اش را حفظ کند. امروز او درباره طرح جالب "پرچم" در ایالت های امریکا می گفت. بعد هم هرکسی که زنگ می زد، همایون او را مسئول یک ایالت می کرد. تماس گیرنده هم پنجاه یا صددلاری به کانال یک کمک می کرد ومی فت پی کارش. این حرکت ها نشان می دهد همایون شبکه خودش را جدی نگرفته و تلاشی برای حفظ وجهه اش نمی کند.!

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

مقایسه آیت الله منتظری و جنتی: دو فرزند از دست داده

تصویری از آیت الله منتظری در ذهنم است از سال های دور از دست دادن "محمد"ش. وقتی محمد را توی قبر می‌گذاشتند، ناگهان آقای منتظری عنان از کف داد و در سوگ فرزند چنان گریست که ازو مقامش انتظار نمی‌رفت. تصویر دیگری در ذهن دارم از آیت الله جنتی که مخملباف راوی آن است: جنتی به شکرانه اعدام "حسین"ش به دست جمهوری اسلامی چهل روز روزه گرفته بوده! خودتان این دو تصویر را باهم مقایسه کنید: به نظر شما پدری که با آن مقام بلند برای جگرگوشه‌اش آن چنان انسانی می گرید دلسوز کشور و جوانان آن است یا آن که برای اعدام پاره تنش آن طور شادمانی می کند؟

رئیس‌جمهور امریکا درگذشت منتظری را تسلیت گفت و رئیس جمهور دولت کودتایی ایران نه!

دیروز طی یک اقدام تاریخی رئیس‌جمهور امریکا درگذشت آیت‌الله منتظری را تسلیت گفت. اما رئیس جمهور دولت کودتایی هنوز تسلیت نگفته است. احتمالا او منتظر فرمان مصباح دراین زمینه است.  

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

آقای منتظری ، دوست دارم مثل شما از دنیا بروم

چقدر دوست دارم مثل شما از دنبا بروم. برای اولین بار طی سه دهه انقلاب مردم برای یک مسئول حکومتی که روحانی هم بود، از ته قلب‌شان گریستند و این کم سعادتی نیست. آقای منتظری عزیز، شما سال ها دربند بودید و ما برای شما هیچ‌کاری نکردیم، اما شما همیشه به‌دنبال آزادی آدم‌های دربند بودید. چقدر بزرگوار بودید و چه‌زیبا گفتند و چه تلخ، که شما دیشب "آزاد شدید و پرکشیدید!" کارنامه شما چنان پاک و درخشان است که تاکنون کسی جرات بدگویی به‌شما را درخود نیافته است. چند سایت خودفروخته دولتی هم که با بی‌احترامی از شما یاد کرده‌اند، ظرف همین چند ساعت نزد مردم منفورتر از همیشه شده اند. جالب است که برای اولین بار یکی از سران مجاهدین خلق هم از کوچ زیبای شما ابراز تاسف کرده اند. حتی رهبر با آن‌همه خصومت نتوانسته ویژگی های عالی‌مرتبه شما را انکار کند و این کم چیزی نیست.
چه زیبا گفته است شاملوی بزرگ:"گرچنین  زیست باید پست/من چه نامردم اگر خود را نیاویزم/بر درخت کاج سبز کوچه بن بست". ای کاش من هم مثل شما بعد از عمری خدمت به‌مردم و در اوج محبوبیت از دنیا بروم.  

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

SHYSH

SHGFDSHJHD

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

پاره کردن عکس امام بدتر است یا زندانی کددن یاران و حصر نخست وزیر و تجاوز به جوانان؟

آقای ضرغامی چه شد بعد از پنج ماه یاد امام خمینی افتادید؟ تا حالا ذکر یاد امام به نفع تان نبود. یادتان رفته بود جملات "میزان رای ملت است" را چه کسی گفته و به جایش "میزان رای رهبر است" را گذاشتید. بعدش هم جمله "مجلس در راس امور است" را با حکم رهبر درمورد وزرا در مجلس عوض کردید. البته حق هم با شما بود:همه یاران امام را به زندان انداختید و به خانواده امام به خاطر عدم حمایت از کودتا هرچه توهین بلد بودید کردید.
حالا هم یک عکس پاره شده را -که بعد از اعتراض علمای مستقل شطریجیش کردید- با تصاویر دانشجویان آزاده مونتاژ کرده اید تا سناریوی نخ نمای شریعتمنداری کیهان را اجرا کنید! شما خجالت نمی کشید که از به قول خودتان رهبر و پیشوایتان استفاده ابزاری می کنید؟ وقتی خانواده امام در برابر توطئه شما سکوت کرد و دفتر نشر آثار امام اهانت را تکذیب کرد، حسابی قاتی کردید اما از رو نرفتید و سخنگوی ابله تان خاتمی را در قم واداشتید از آن ها گلایه هم کند!

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

خودزنی از نوع پرسپولیسی!

حتما خبر محرومیت دو بازیکن خوب پرسپولیس توسط کمیته انظباطی این باشگاه را شنیده اید. (کمیته انظباطی فدراسیون کم بود، حالا یکی هم خود باشگاه درست کرده!) خوب جریمه نقدی در اختیار باشگاه است. اما محروم کردن بازیکن از بازی در تیم از آن کارهای ملانصرالدینی است! آخر کدام آدم عاقلی اول پول به بازیکنش می دهد تا بازی کند و بعد برای جریمه کردنش او را کنار می گذارد؟
وقتی کسانی در راس ورزش مملکت قرار بگیرند که چیزی از توپ و فوتبال نمی دانند و همه چیز را بر مبنای سوابق نظامی و سپاهی خشن خود پایه گذاری می کنند، نتیحه کار بهتر ازین نمی شود.

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

فراخوان سبز تحریم صداوسیما: همکاری با این نهاد دیگر جایز نیست

با تمدید زمان ریاست ضرغامی بر صداوسیما، به نظر می رسید فرصتی برای اصلاح خطاهای گذشته او پیش آمده باشد. اما بخشنامه هایی که طی این مدت در مورد سخت گیری‌های بیشتر بر کارمندان آن سازمان و نیز سریال‌های ساخته شده صادر شد، روند تهاجمی بیشتری را نشان می‌دهد. از طرف دیگر، اقدامات اخیر صداوسیما در تحریف تظاهرات روز 16 آذر، صداگذاری برروی تصاویر گرفته شده و مونتاژ عکس پاره شده امام خمینی با تصاویری از دانشجویان جنبش سبز، همه و همه نشان می دهند رسانه‌ای که قرار است ملی باشد، حرکتی ضدملی را در پیش گرفته است. با این وضعیت، راهی جز تحریم صداوسیما باقی نمی‌ماند و عجب این که این مسیری است که سال 1357 نیز با عملکرد تلویزیون رخ داد.
از آن‌جا که جنبش سبز می‌خواهد با حداقل فشار برروی مردم ایران به‌پیش برود، این تحریم در مرحله اول به سادگی شامل کسانی می‌شود که شغل دوم‌شان کار در صداوسیماست: گویندگان خبر، گزارشگران ورزشی، مجریان تلویزیونی، مهمانان برنامه‌های مختلف هنری و بسیاری از برنامه سازان جزء این گروه هستند. به‌این ترتیب این افراد که از شغل اول خود ارتزاق می‌کنند، دچار مشکل مالی نیز نمی‌شوند. جالب این که عدم همکاری همین گروه به‌ظاهر کوچک، به‌علت جلوی صحنه بودن آن‌ها می‌تواند ظاهر این نهاد پوسیده را به‌سرعت دستخوش تغییر کند و این پیام را به مخاطبین برساند که جنبش سبز در صداوسیما نیز به حرکت خود ادامه می‌دهد.
با عدم همکاری هنرمندان با صداوسیما، به‌سرعت شاهد نزول برنامه ها نیز خواهیم بود. البته تحریم هنرمندان باطبع شامل آثار ساخته شده ازین پس می شود و برای سریال‌های درحال پخش امکان‌پذیر نیست.
البته این تحریم چندماهی است که عملا آغاز شده است: رخشان بنی اعتماد اعلام کرده دیگر فیلم نمی‌سازد، ابراهیم رها گفته است هیچ‌یک از نوشته‌هایش را صداوسیما نپذیرفته و این به‌معنی قطع همکاری است و بسیاری از کارشناسان دعوت صداوسیما برای حضور در برنامه های مختلف را رد کرده‌اند.

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

آقای اژه‌ای، سگی که زیاد پارس می کند جرات گاز گرفتن ندارد!

آقای اژه‌ای، نمی دانم با این تهدیدها می خواهید به کجا برسید؟ تهدید می‌کنید که با مخالفان برخورد می کنید؟ مگر برخوردی مانده که نکرده باشید؟ از قتل و تجاوز بالاتر هم داریم؟ چه کسانی را می‌ترسانید؟ اگر قرار به به‌کارگیری زور بود که جنبش سبز اگر می خواست، با سه میلیون تظاهرکننده روز قدس همه تهران را گرفته بود و شما حالا گوشه‌ای آب خنک می‌خوردید! خدا را صدهزارمرتبه شکر کنید که طرف تان "سبز" است. تهدید شما هیچ اثری ندارد. گنده تر از شما که سپاه پاسداران بود، دیدیم که بعد از آن‌همه تهدید، روز قدس دور از چشم تظاهرکنندگان گوشه‌ شهر پنهان شده بود! می‌گویید والدین مراقب فرزنان‌شان باشند تا به‌دست بیگانه نیفتند؟ قبول! ازین پس والدین هم در کنار فرزندان‌شان در تظاهرات شرکت می کنند. وعده ما 22 بهمن که قرار است رکورد روز قدس را بشکنیم.
وقتی شما از برخورد قانونی می گویید، شنونده بی‌اختیار یاد قتل های زنجیره ای و نقش شما در آن می‌افتد. یادتان نرفته که حکم‌های ترور را سعید امامی می‌آورد و شما فتوای شرعی زیرش می نوشتید تا مختاری، پوینده، سعیدی سیرجانی و فروهرها را با آن وحشی‌گری بکشند. یادتان باشد که آمر باید در این قتل‌ها مجازات شود و نه عامل. عامل هم که شما بودید و هم پالکی‌هایتان. باور کنید دور نیست روزی که پاسخ کارهای نفرت انگیزتان را بگیرید.

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

صداوسیما و صداگذاری ناشیانه تصاویر 16 آذر!

دیشب بخش‌های خبری صداوسیما و برنامه 20.30 برای نشان‌دادن تعدادی دانشجویان بسیجی که علیه امریکا شعار می دادند، دست به کار عجیبی زد. درحالی‌که تصاویر تلویزیونی عده‌ای دانشجوی بسیجی را که در سکوت راه می‌رفتند و لبان‌شان تکان نمی خورد نشان می‌داد، شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل را روی آن‌ها صداگذاری کرده بودند. طبق معمول این کار فنی را صداوسیما چنان ناشیانه انجام داده بود، که بیننده به خود تصاویر هم شک می کرد که اصلا مربوط به 16 آذر بودند یا نه! نکته جالب دیگر نمایش عکس پاره امام خمینی روی زمین بود که مثلا سبزها پاره‌اش کرده بودند! اما همه می‌دانیم که عکس پاره شده اصلی از آن شخص دیگری بود که صداوسیما حتی برای کوبیدن سبزها هم جرات ندارد عکس پاره شده و زیر پا له‌شده‌اش را به نمایش بگذارد!

۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

حساسیت 16 آذر روزنامه‌نگاران را به‌سر کار کشاند!

روزنامه‌ها هم در این آب‌وخاک برای خود حکایتی دارند. در دوران اصلاحات که به‌قول خاتمی هر روز یک بحران ایجاد می‌شد، گاه برای بی‌خبر نماندن مردم، روزنامه‌های اصلاح‌طلب بین خود تقسیم وظیفه می کردند و حتی پیش آمده بود که در تعطیلات عید هم منتشر ‌شوند. اما طی سال‌های اخیر این‌طور رسم بود که روزنامه‌ها بین دو تعطیلی منتشر نمی‌شدند و این شامل روزنامه های اصلاح‌طلب و اصولگرا و...می‌شد! اما امروز که روز قبل از عید هم هست و دانشگاه‌ها و مدارس را هم تعطیل کرده‌اند، در کمال تعجب همه روزنامه‌ها درآمدند. علت این امر چیزی نبود جز حساسیت‌ها امروز به‌عنوان آخرین روز کاری قبل از 16 آذر. برخلاف همشهری که چیزی درباره این روز ندارد و جام‌جم که تیتر "دعوت هاشمی و لاریجانی" را در صفحه اول چاپ کرده، روزنامه‌های اصلاح‌طلب مستقیما به 16 آذر پرداختند. روزنامه اعتماد که بعد از توقیف اعتمادملی شمشیر داموکلس را بالای سرخودش می‌بیند و بااحتیاط گام برمی‌دارد، اولین تیتر بخش تیترهایش را به گفته فرمانه نیروی انتظامی تهران اختصاص داده:"16 آذر تنها در دانشگاه‌ها آن‌هم با مجوز". اما حیات نو که چند ماهی‌ست به پایگاه اصلی کاغذی جنبش سبز بدل شده، تیتر زده:"16 آذر پاسداشت حرمت انسان در پهنه زندگی" که به بیانیه سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام اشاره دارد. حیات نو که سعی می‌کند هر روز به بهانه‌ای خبر و عکسی از موسوی یا کروبی داشته باشد، عکس کروبی را سمت راست بالای صفحه اول چاپ کرده و اشاره کرده است که او در دیدار با خانواده فیض‌الله عرب سرخی، از لزوم به بازگشت به قانون اساسی گفته و به دلجویی از آن‌ها پرداخته.
به‌این ترتیب به‌هر نحو که شده، روزنامه‌های اصلاح‌طلب اشاره‌ای به 16 آذر داشتند و اهمیت این روز را یادآور شدند تا کودتاچیان بیش از پیش برخود بلرزند.
اما روزنامه‌ای که در این بین بسیار عجیب پیش می‌رود، جمهوری اسلامی است، به مدیرمسئولی رهبر! این روزنامه گاه مثل هفته قبل چنان به احمدی‌نژاد می‌تازد که گویی مثل کیهان، جمهوری اسلامی هم در دو نسخه تهران و لندن منتشر می‌شود!

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

پرسپولیس و مشکل بازیکنان خارجی!

می گویند تیم های بزرگ نه تنها بازیکن ساز نیستند، بلکه بازیکن خراب کن هم هستند! قدیم ترها می گفتند که راه آهن بازیکن می سازد و تاج و پرسپولیس بهره اس را می برند. حالا این اتفاق در عرصه بازیکنان خارجی لیگ برتر برای درحال رخ دادن است. اشپیتم آرفی به عنوان بهترین گلزن پیام به پرسپولیس آمد و تبدیل به یک نیمکت نشین ثابت شد.
اما مشکل جدیدی این بار اضافه شده که تا سطح مدیریت پرسپولیس را هم درگیر کرده. سال گدشته پرسپولیس ابراهیم توره بهترین گلزن تیم پیکان را در اختیار گرفت. اما او که در پیکان بازیکن بی نظمی نبود، تقریبا نصف فصل را با غیبت ها و غیب شدن هایش از دست داد و پوست پرسپولیس را بدحوری توی پوست گردو گذاشت. جالب این که حالا او کاملا منظم در سپاهان بازی می کند. این فصل اما موضوع جالب تر است. وسلی بازیکن برزیلی پرسپولیس ناگهان غیبش زده و مدیریت پرسپولیس قراردادش را یک طرفه لغو کرد که باتوجه به تجربه های قبلی دردسرآفرین خواهد بود.! اما از آن جالب تر بازیکن پرنازوعشوه پرسپولیس هوارملامحمد است که اول فصل هم برسر قراردادش اختلاف داشت و تا مشکلش حل نشد سرتمرین نیامد. حالا هم بعد از تعطیلات وسط فصل باز هوارمحمد غیبش زد و به طرز مشکوکی بازی مقابل دیگر تیم خواهانش سپاهان را از دست داد. دست مدیریت پرسپولیس در مقابل این حرکت ها به شدت بسته است، چون ابزاری در اختیار ندارد. مثل استقلال، پرسپولی هم تیم بی پولیس است. به طوری که تاکنون تنها بیست درصد از مبلغ قرارداد که قرار بوده بعد از انعقاد بلافاصله پرداخت شود، پرداخت شده! پس بازیکنان هم هرطور بخواهند گربه رقصانی می کنند.

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

انقلاب دیجیتالی جنبش سبز

هفته پیش سازگارا به این نکته اشاره کرد که از هم‌اکنون انقلاب دیجیتالی جنبش سبز در همه دنیا به‌عنوان یک حرکت نوین ثبت شده است. در این حرکت، تصاویر آماتوری گرفته‌شده با موبایل‌ها به روی صفحات وب قرار می گیرد و به سرعت در سراسر جهان به‌نمایش درمی‌آید. نکته مورداشاره سازگارا و تاثیر حرکت جنبش سبز را از هم‌اکنون نیز می توان در جهان دیجیتال دید. دو هفته قبل وقتی مصری‌ها به اتوبوس حامل بازیکنان الجزایری هجوم بردند، تنها تصاویر گرفته شده از این حادثه که درجهان پخش شد، تصاویر موبایلی یکی از بازیکنان بود. دیشب هم تصاویری از زیر گرفته‌شدن عمدی و چندباره یک فلسطینی در اسرائیل پخش شد که با یک موبایل تصویربرداری شده بود. البته ارسال تصاویر مختلف به یوتیوب و سایت‌های مشابه چیز جدیدی نیست. اما تصاویر جنبش سبز آماتوری هستند و به علت کیفیت پایین‌شان، پیش ‌ازین جدی گرفته نمی شدند. ازین پس اما همه تصاویر به‌ظاهر ساده گرفته‌شده با موبایل ارزش خبری خواهند داشت!

یاد بگیر احمدی‌نژاد!

دیروز اوباما گفت:"اعزام نیرو و کمک ما به افغانستان طولانی نخواهد بود. چون کشوری که من دوست دارم بیش از همه کشورهای دنیا به آن کمک کنم، کشور خودم امریکاست."
تنها وطن‌فروشان هستند که درحالی که گوشت از سبد خانوار هموطنان خارج شده، میلیون ها دلار بابت ساخت مسجد در ونزوئلا، فقرزدایی در نیکاراگوئه و خرید اسلحه برای لبنان و حماس می پردازند.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

دستاورد بزرگ اعتصاب دیروز مترو: پیروزی شهرداری بر دولت در مجلس

امروز در مجلس اتفاق جالبی رخ داد. وقتی برداشت دو میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی برای مترو تصویب شد، نمایندگان به سمت چمران رفتند و به او که به‌عنوان رییس شورای شهربازی را مقابل دولت برده بود، تبریک گفتند. به‌این ترتیب یک روز بعد از اعتصاب آرام کارکنان مترو که جلوه ظاهریش را از چند ماه قبل در توقف های پیاپی دیده بودیم، مجلس و شورای شهر به دولت کودتا یک "نه" بزرگ گفتند. از بانک مرکزی هم که به‌عنوان نماینده دولت در مجلس حاضر شده بود- استقلال بانک مرکزی را می‌بینید؟! -، کاری برنیامد. در واقع ظرف یک هفته با بازی ظریف قالیباف و شورای شهر، احمدی‌نژاد دو ضربه مهلک خورد؛ اولی مخالفت همگانی با واگذاری مترو به دولت و طبعا تغییر دادن رییسش محسن هاشمی در گام بعدی بود و دومی کمک دو میلیارد دلاری به مترو که یک اقدام بی‌سابقه محسوب می‌شود. از این دو میلیارد دلار، قرار است یک میلیارد به متروی تهران اختصاص یابد و یک میلیارد به متروی شهرستان‌ها. البته فاز بعدی کار که شورای نگهبان و عاشق چشم و گوش بسته احمدی‌نژاد یعنی جنتی باشند، هنوز مانده است. قول می‌دهم لابی‌های احمدی نژاد از هم‌اکنون برای عدم تصویب کمک به مترو شروع شده است! این مصوبه در حالی انجام گرفته که دولت کودتا دربه‌در به‌دنبال خالی کردن حساب ذخیره ارزی است و با مخالفت مجلس مواجه می‌شود.

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

باز هم کپی کردن از وبلاگ "با اجازه" و نقض کپی رایت

واقعا دوست ندارم درباره کپی کردن از وبلاگ "با اجازه" و نقض کپی رایت‌های متعددی که از وبلاگم می‌شود بنویسم. ولی واقعا سرقت هم حدی دارد! مطلب ورزشگاه‌های ویران، میراث دولت نهم در برنامه نود را ده‌ها سایت حتی بدون ماخذ و مرجع کپی کرده اند. کافی‌ست با همین کلمات یک جست‌وجوی کوچک در گوگل انجام دهید تا عمق فاجعه را دریابید. جالب است که اشتباه اولیه من در سطر اول درباره "سردار عزیز محمدی" را همه آن‌ها تکرار کرده اند. یعنی به لینک اول بالاترین که تنها لینکی است که به درستی از وبلاگم گذاشته شده، استناد کرده اند و حتی سری به اصل مطلب و ماخذ نزده‌اند. حتی سایت گویا نیوز با این همه ادعا، مطلب را بدون حتی ذکری از مرجع اصلی چاپ کرده است و فقط نام سایت سارق "تغییر" را آورده است.
مگر من از شما آقایان سارق و کپی‌کارچه خواستم؟ فقط خواستم قبل از استفاده از مطالب وبلاگ، یک ایمیل بفرستید و اجازه بگیرید. کار سختی است؟ سایت‌های وطنی سارق که هیچ، حالا اگر مطابق قوانین امریکا از گویا نیوز برای سرقت مطلب شکایت شود، پاسخی در دادگاه دارد؟

آقای مایلی کهن، یادت می‌آید؟

اظهار آمادگی مایلی کهن برای پی‌گیری آزادی صفایی فراهانی را که دیدم، یاد سال‌های دور افتادم. سال‌های امجدیه و دهه 1360 که تازه لیگ فوتبال بعد از انقلاب راه افتاده بود. و سال‌های قهرمانی بی‌چون و چرای پرسپولیس که علی پروین را داخل زمین داشت و مهراب شاهرخی را روی نیمکت. مایلی‌کهن آن زمان به شوت‌ها و سانترهایش با کات بیرون پا معروف بود. از اولین بازیکنانی بود که در آن سال‌های دور از چنین ضربه‌هایی که تازه در اروپا مد شده بودند، استفاده می‌کرد. همچنین از اولین بازیکنانی بود که می‌توانست از روی نقطه کرنر با یک شوت پیچشی دروازه را باز کند. آن ایام به عشق مایلی کهن جمعه‌ها می رفتیم زمین خاکی تا شوت‌های او را تقلید کنیم. اما نمی‌شد که نمی‌شد!
اما محمد مایلی - فقط علی آقا حق داشت این‌جور صدایش کند- فقط این نبود. سیستم پرسپولیس 2-4-4 بود و وسط زمین مایلی‌کهن و ضیاء عربشاهی از اول تا آخر بازی می‌دویدند. نه مثل حالا که فقط پول بگیرند و راه بروند! مایلی‌کهن پاها و اندام لاغری داشت که از دور قابل تشخیصش می کرد. معروف بود که با محراب اختلاف دارد. اما همیشه می‌گفت:"اختلاف ما مال بیرون زمین است. داخل زمین اباهم ختلافی نداریم." یکی از بااخلاق‌ترین و سربه‌زیرترین بازکنان آن سال‌ها بود- و حالا که فکر می کنم می‌بینم آن‌زمان همه انگار خوب بودند! یک بار در رختکن علی‌آقا به او و محمد پنجعلی که دیر آمده بودند،‌ گفته بود:" نماز جمعه‌تان را بروید، اما نباید دیر کنید!" و آن‌دو فقط گفته بودند:"چشم علی‌آقا!" تنها بی‌اخلاقی مایلی‌کهن در آن سال‌های زیبای امجدیه، وقتی بود که یک پرسپولیسی وقتی مایلی‌کهن برای برداشتن توپ کنار سیم توری آمده بود، گفته بود: "آهای ساواکی!" و او هم توپ را ول کرده بود و به‌طرف تماشاگر بخت‌برگشته هجوم آورده بود که با وساطت علی‌آقا موضوع ختم به‌خیر شد.
حالا بعد از سال‌ها وقتی می‌بینم آن آدم سربه زیر دوست‌داشتنی ناخواسته وارد بازی دیگران می‌شود و همه را یک ‌جا می‌کوبد، ناراحت می شوم. مایلی‌کهنی که ما آن‌زمان‌ها دوستش داشتیم. حالا با حرف‌های جوانمردانه مایلی‌کهن درباره آزاد کردن صفایی فراهانی به یاد آن‌روزها افتادم...

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

ورزشگاه‌های ویران، میراث دولت نهم در برنامه نود

باز هم فردوسی پور گل کاشت. بعد از جنجال هفته قبل که به بی‌آبرویی سردار عزیز محمد ی منجر شد، این هفته فقط یک مهمان درباره ورزشگاه‌های نیمه‌ساخته به مهمان آمده بود: مهندس هاشمی طبا، رئیس سابق سازمان تربیت بدنی. اما از همین در و دیوار خراب ورزشگاه‌ها، فردوسی پورچنان برنامه ای ساخت که کودتاچیان بازهم حیران ماندند.
ماجرا ازین قرار بود که نشان داده شد دولت نهم و علی‌آبادی برخلاف آن‌چه که می‌گفتند، هیچ کاری برای ورزشگاه‌های ناتمام انجام نداده‌اند. علی‌آبادی که معتقد بود از ورزش چیزی نمی داند اما ساخت و ساز در ورزش را به‌بهترین شکل انجام می‌دهد، عملا جز حرف کاری نکرده بود. بعدها معلوم شد ورزشگاه علی دایی در اردبیل برخلاف دروغ صریح پرویز داودی در مراسم افتتاحیه، نه محصول دولت نهم که کار دولت‌های قبلش بوده است. ورزشگاه نیمه کاره کاشان هم که بعد ازمراسم مفصل افتتاحیه تعطیل شد و هنوز هم کارگران در آن مشغول به‌کارند! خلاصه این‌که بازهم با افتضاح دیگری از دولتی که خود را "دولت کار" می نامید، مواجه شدیم. اگر فتاح که مهم‌ترین پستش پیش از وزارت نیرو دلالی خرید زمین نیروگاه کارون بوده، در طول وزارتش حتی یک دلار سرمایه برای بخش نیرو جذب نکرد و عملکرد این وزارتخانه را به صفر رساند یا وزیر راه، بهبهانی، کوچک‌ترین مسئولیتی را درقبال وظیفه اصلیش یعنی ایمن کردن راه‌ها و وسایل ارتباطی نپذیرفت و همچنان به کپی کردن مقاله دیگران مشغول بود، تعجبی ندارد که علی‌آبادی هم هیچ حرکت مثبتی برای ورزش انجام نداده باشد. فردوسی‌پور با نمایش تصاویری از ورزشگاه‌هایی از سراسر ایران که به ویرانه شبیه بودند،در این جهت سنگ تمام گذاشت. اما گل برنامه نود جایی بود که بعد از نمایش این تصاویر، هاشمی طبا گفت:" کار ورزش با سیاست ارتباطی ندارد و اینطور کار با حرف پیش نمی رود که یک نفر بگوید این کارهای بزرگ را کرده‌ایم." معلوم بود که منظور هاشمی‌طبا ازین جمله چه کسی بود و همین نکته سبب شد فردوسی‌پور با چهره‌ای نگران به پشت صحنه نگاهی بیندازد!

بعد التحریر!

نوشته را که تمام کردم و قلم را زمین گذاشتم، دیدم که آرش سیگارچی عزیز هم مطلبی با عنوان مشابهی در وبلاگش نوشته است. با این‌حال به دلیل منظر متفاوت دو نوشته، ترجیح دادم نوشته بالا را همچنان نگه‌دارم.

یادمان نرود: کردان مرد، اما کردانیسم زنده است!

دیروز کردان رفت، اما با خودش کردانیسم را نبرد. از این منظر کردان یک قربانی برای پوشاندن کردانیسم بود. در واقع کردان تا آخر عمرش همان "فرماندار علی آباد کتول" بود که به اشتباه به‌ رده‌های بالای معاونت صداوسیما، قائم‌مقامی وزارت نفت و وزیری وزارت کشور رسیده بود تا بهترین قربانی برای کردانیسم باشد. وگرنه کردانیسم همچنان هست: تقلبی بودن مدرک محمدرضا رحیمی به‌عنوان معاون اول احمدی نژاد محرز شده است؛ کامران دانشجوکه در انگلیس درس خوانده و در تهران دفاع کرده، با هیچ‌یک از معیارهای دانشگاهی دنیا دکتر محسوب نمی شود؛ احمدی‌نژاد بدون کنکور وارد مقطع دکترا شده و سرانجام این‌که بهبهانی وزیر راه یک مقاله دزد حرفه ای است که در این راه با کامران دانشجو رقابت تنگاتنگی دارد! پس می‌بینید که کردانیسم همچنان زنده است، اما قربانی شدن کردان در مجلس بهایی بود برای بیمه شدن کردان‌های دیگر و خود پدیده کردانیسم.

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

شکست فوتبال فرمایشی احمدی نژاد!

شکست از تیم اردن نقل امروز فوتبال ما نیست. باید به عقب‌تر برگردیم و به امیر قلعه نویی برسیم. قلعه‌نویی زمانی انتخاب شد که احمدی نژاد وزیران جوان را جایگزین باتجربه‌ها کرده بود. درست پس از قهرمانی استقلال، قلعه‌نویی به مربی گری تیم ملی انتخاب شد و مضحک‌ترین و پرتعدادترین کادر فنی را به جام ملت‌های آسیا برد تا با و نتیجه‌های ضعیف حذف شویم. تیم قلعه‌نویی بسیار سنگین می دوید و فاقد طراوت بود. خودش هم بعد از حذف تیم ملی سادگی کرد و برخلاف دیگران که بعد از شکست جلو نمی‌آمدند، با وقاحت خاصش جلوی دوربین‌ها قرار گرفت تا مفتضح‌تر از آن‌چه شایسته بود، کنار گذاشته شود. اما اگر سپردن تیم ملی به قلعه‌نویی اشتباه بود، انتخاب علی دایی بی‌تردید یک حماقت بزرگ بود. آخر کجای دنیا بازیکنی را بعد از یک فصل مربی‌گری یک تیم لیگ برتری تیمی مثل سایپا به تیم ملی می‌آورند؟ البته نقش مهرداد بذرپاش به‌عنوان مدیرعامل سایپا را در فریب دادن احمدی نژاد برای انتخاب علی دایی نباید فراموش کرد.علی دایی حداکثر درحد یک تیم باشگاهی می توانست موفق باشد. اتفاقا در تیم ملی هم به سبک باشگاهی کار کرد و هرچه بازیکن سایپا بود - حتی برخی از نیمکت‌نشینان - را با خود به تیم ملی برد!
برای روشن شدن موضوع نگاه کنید به مربیان تیم‌هایی که همین چهارشنبه گذشته مسابقه حذفی برگزار کردند: مربیان اکثر تیم‌ها بالای 60 سال سن داشتند و این نکته حتی شامل مصر و الجزایر هم می‌شد. انگار موی سفید یکی از فاکتورهای سرمربیان تیم ملی در جهان شده!
اما افشین قطبی که با قهرمانی پرسپولیس درحال تبدیل شدن به یک اسطوره ملی بود، با یک حماقت عجیب به سرعت به چهره‌ای منفور بدل شد. حضور سرمربی تیم ملی در مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا که برای اولین بار و به لطف خودشیرینی قطبی رخ می‌داد، سبب کم شدن تماشاگران تیم ملی و دلسرد شدن بازیکنان این تیم شد. به نحوی که در بازی اردن فقدان انگیزه به‌شدت در چهره آن‌ها هویدا بود. هم این‌ها نشان از فوتبال فرمایشی دولت احمدی‌نژاد دارد. دولتی که می خواهد مشروعیتش را از حضور سرمربی تیم ملی فوتبال در مراسم تحلیف بگیرد، بهتر از این قادر به تصمیم‌گیری نیست.

تحریم اس ام اس به نفع چه کسی ا‌ست؟

این روزها که به تظاهرات 16 آذر نزدیک می‌شویم، باز هم صحبت از تحریم را می‌شنویم. اما تحریم اس ام اس واقعا به نفع کیست؟ کودتاچیان از این تحریم اقتصادی سود می برند یا جنبش سبزی‌ها؟
اگر برای ضربه‌زدن به اقتصاد مخابرات سپاه می‌گویید، که اس ام اس چه فرقی با مکالمه دارد؟ اصلا از تماس تلفنی بگذریم، مگر بخشی از هزینه کار ما با اینترنت به جیب مخابرات نمی‌رود؟ پس اینترنت را هم تحریم کنیم! حتما یادتان هست بعد از انتخابات و قطع شدن اس ام اس از طرف مخابرات، این نکته مطرح شد که به مخابرات ضرری وارد نشده، چون کسانی که کار فوری داشته‌اند، به جای استفاده از اس ام اس مجبور به تماس تلفنی و پرداخت چندبرابر هزینه به مخابرات شده‌اند.
یادمان باشد بین ما و کودتاچیان، آن‌که رسانه‌ها را در اختیار و کنترل خود دارد، کودتاچیان هستند. رسانه ما اینترنت است که آن‌هم با فیلتر کردن سایت‌ها بسیار محدود شده است. پس با کنار گذاشتن اس ام اس خود را از یک رسانه مهم محروم کرده‌ایم. در حالی‌که دنیا از مخابره خبر و ارسال فیلم از طریق اینترنت بسیار کم سرعت ایران حیرت‌زده شده، در این کمبود رسانه سبز، نباید با لجبازی خود را از یک پیام‌رسان آسان و ارزان برای اطلاع‌رسانی محروم کنیم. یادمان باشد اس ام اس‌هایی که بعد از پخش خبرها از شبکه‌های اجتماعی و سایت بالاترین به دست مردم می‌رسد، تاثیر فوق‌العاده ای در حرکت‌های جمعی و راهپیمایی‌ها دارد. معمولا بلافاصله بعد از پخش خبر، مرحله بعدی را خود مردم به‌دست می گیرند و با به کار افتادن موبایل‌ها دیگران مطلع می‌شوند.
از طرف دیگر نباید نگران ردیابی اس ام اس‌ها باشیم. چراکه کوچک‌ترین حرکت ما در اینترنت هم قابل ردیابی است؛ ضمن اینکه اینجا سیم کارت‌های ایرانسل‌های ارزان قیمت را می‌شود خرید و دور انداخت، اما ردپای اینترنت روی شماره تلفن شما را نمی‌شود دور انداخت یا پاک کرد!ضمن این‌که حجم اس ام اس‌ها به قدری زیاد است که ردیابی آن‌ها به یک شوخی شبیه است.
یادمان نرود جنبش سبز یک جنبش هوشمند است و از جمله هوشمندی‌های آن استفاده از روزهای مذهبی و منابت‌های رسمی خود حکومت برای ضربه زدن به آن بوده است. حالا هم می توانیم از ابزار خود دولت علیه خودش استفاده کنیم!

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

پخش سخنرانی رحیم‌پور ازغدی در مورد زندانی و شکنجه کردن زنان در غرب از صداوسیما!

دیروز بعدازظهر شبکه یک صداوسیما هنگام پخش سخنرانی رحیم‌پور ازغدی یک افتضاح تمام عیار به بار آورد. او که عنوان سخنرانیش خانواده در اسلام بود، طبق معمول ازغرب و گسیختگی خانواده‌ها در آن‌جا بد می گفت که به یک‌باره جوگیر شد و گفت: "شما ببینید در غرب حتی زن‌ها را به زندان انداخته‌اند. غرب به فضاحتی رسیده که در زندان گوانتانامو زن‌ها را کتک زده است و حتی شکنجه کرده! " البته بلافاصله زیرنویس شد که این سخنرانی مربوط به بهار سال جاری در دانشگاه مشهد بوده است. اما دیگر کار از کار گذشته بود!
حالا باید این سخنرانی را کنار تصاویری از زنانی گذاشت که در 13 آبان با آن وضعیت وحشیانه با باتوم به سرشان کوبیده می شد و با پاهایشان مورد اصابت باتوم قرار می گرفت.حالا رحیم‌پور ازغدی کجاست که ببیند در زندان های جمهوری اسلامی نه تنها زن‌ها کتک زده می شوند و شکنجه می شوند، بلکه به راحتی توسط ماموران حافظ نظم کشور بارها مورد تجاوز قرار می گیرند.

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

بازی تیم ملی با مقدونیه و یک فرصت سبز!

امروز تیم ملی فوتبال با مقدونیه بازی می‌کند. هرچند ابعاد این بازی به اندازه بازی با ایسلند در هفته گذشته نیست، باز هم جای کار فراوانی دارد. در بازی با تیم‌‌های خارجی، صداوسیما به دلیل قرارداد با تلویزیون‌های دیگر، نمی‌تواند با تاخیر بازی را پخش کند و یا تصاویر را تکه پاره روی آنتن بفرستد. حتی در مورد صدا هم دست‌کاری هایی مشابه بازی‌های لیگ مقدور نیست. پس می‌توان شعار داد و مطمئن بود که پخش می‌شود. نکته دیگر این است که به دلیل پوشش خبری توسط خبرنگاران خارجی، نیروی انتظامی جرات مقابله با مردم و اعمال خشونت را ندارد. چون همه چیز ثبت شده، به سرعت به همه دنیا مخابره خواهد شد. به همین علت البته هنگام ورود گشت بدنی دقیق‌تری صورت می گیرد. اما موبایل‌ها به عنوان مهم ترین سلاح در استادیوم دست‌مان می مانند.
راستی دوستان، تشویق علی کریمی و کوبیدن افشین قطبی فراموش نشود!

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

برنامه 20.30 و مناظره تلویزیونی نوری‌زاده!

دیشب برنامه 20.30 در ادامه دروغگویی‌هایش، هنگام پخش خبر مناظره تلویزیونی نوری‌زاده در دوحه که توسط بی‌بی‌سی برگزار می‌شد، وقاحت را به اوج رساند. مجری برنامه اعلام کرد که در این مناظره از حاضران نظرخواهی می‌شود. بعد هم 20.30 بخش‌هایی از مناظره را پخش کرد که نوری‌زاده از ربط دادن همه چیز در جمهوری اسلامی و در میان اعراب حاضر به اسرائیل و امریکا برمی گردد. پس از آن، در کنار حرف‌های چندتن از ناظران حرف‌های مرندی طرف مناظره را "به‌عنوان کارشناس حاضر" در مورد اطلاعاتی بودن نوری‌زاده پخش کرد. و تمام! یعنی با کمال وقاحت دست به تحریف مناظره زد و بخش اصلی آن را که رای گیری بود و به نفع نوری‌زاده تمام شد، پخش نکرد!
نکته جالب در پخش مناظره یکی نقش مشکوک مرندی، پسر وزیرسابق بهداشت است که قبلا هم فرید ذکریا در سی ان ان حسابی خدمتش رسیده بود و انگار خود صداوسیما هم با تردید به او می‌نگرد! دیگر این‌که 20.30 هنوز درنیافته که نوری‌زاده امروز با حضور جنبش سبز، با نوری زاده قبل از انتخابات متفاوت است و میزان محبوبیتش نزد مردم به‌شدت افزایش یافته. عدم درک این موضوع سبب شد حرف های نوری‌زاده درباره ربط دادن همه مشکلات به امریکا و اسرائیل، یک جمله کاملا درست به‌نظر برسد و برخلاف منظور 20.30 به نفع نوری زاده تمام شود.
نکته دیگری که اهمیت پیروزی نوری‌زاده را دوچندان می‌کند، مناظره نزد اعراب است. متاسفانه اعراب به‌شدت طرفدار احمدی نژاد هستند و معتقدند او تنها کسی است که با قدرت و جدیتش می‌تواند ایران را نجات دهد، اسرائیل را نابود کند و امریکا را یرجایش بنشاند. اگر هم با آن‌ها وارد بحث شوید، نه تنها قانع نمی‌شوند، بلکه شما را" آن‌طرفی"، "امریکایی" و طرفدار اسرائیل می‌خوانند. یادم هست یک بار با یکی از آن‌ها که به جنبش سبز بی‌احترامی می کرد، گفتم که "شما حق دارید. در کشور سلطنتی شما با انتخابات فرمایشی نمی‌توانید حتی تصور چنین جنبشی را داشته باشید. شاید صد سال دیگر به نقطه‌ای برسید که ما در ایران حالا رسیده‌ایم!" همیشه از نوری‌زاده توقع داشتم به‌دلیل تسلطش بر زبان عربی و شناخته شدنش به‌عنوان یک روزنامه‌نگار دنیای عرب، اعراب را روشن کند. حالا خوشحالم که در چنان جوی توانست به پیروزی برسد.

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

بیایید برای سلامتی رهبر، احمدی نژاد، مرتضوی و رادان دعا کنیم!

واقعا حیفه که بدون محاکمه در یک دادگاه صالح ازدنیا بروند. پس جواب ندا، سهراب، احسان و بقیه دوستان جاودانه مان را چه کسی خواهد داد؟ خدایا، نمی خواهیم این ها مثل پینوشه روی صندلی چرخدار دستگیر بشوند. صحیح و سالم لازم شان داریم!

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

اگر انرژی هسته ای حق مسلم ما نبود...

لازم نیست جای دوری بروید: در همسایگی در کشور ترکیه که از ما آفتاب کمتری هم دارد، می توان آبگرمکن های خورشیدی را دید. در بسیاری کشورهای اروپایی، سازندگان خانه های جدید ملزم به استفاده ار آبگرمکن های خورشیدی هستند. بهای این آبگرمکن ها این روزها کاهش یافته و به کمتر از هزار دلار رسیده است. در آلمان نیروگاه های ساده بادی که مثل دیگر کشورهای اروپایی سر هر کوچه و برزنی دیده می شوند، بیش از بیست درصد انرژی برق کشور را تامین می کنند. در امریکا خودروهای هایبریدی (دو سوخته برقی) روز به روز بیشتر می شوند و مورد استقبال قرار گرفته اند. دولت برای این خودروها تسهیلاتی قائل شده که از آن جمله اند عبور از بزرگراه هایی که نیاز به بیش از یک سرنشین دارند. این خودروها بعد از مدتی اندک هزینه اضافی چهار-پنج هزار دلاری خود را از طریق صرفه جویی بنزین به دست می آورند.
همه این موارد به پاکی هوای شهر منجر می شوند و تنها راه حل فرار از آلودگی در تهران و دیگر شهرهای ایران است. اما دولت حتی اجازه بیان این مطلب را نمی دهند، تا مبادا حق مسلم شان از انرژی آلوده هسته ای از دست برود. مشکل اینجاست که دولت احمدی نژاد هیج قدمی هم در جهت راه اندازی تنها نیروگاه کشور در بوشهر برنداشته و حتی کوچک ترین اعتراضی به کارفرمای آن، دولت روسیه نمی کند! در حالی که بیش از ده برابر مبلغ قرارداد تاکنون به روسها پرداخت شده، تنها اعتراض ساده آقازاده رییس سازمان انرژی اتمی، به برکناری او منجر شد. توگویی دولت ایران مدافع منافع روسیه است و علیه روسیه حرف زدن در روسیه جرم نیست اما ایران جرم است! بعد از دادن سوبسید به کارخانه های چینی برای نابودکردن کارخانه های وطنی، بهای پرداختی به روسیه هم بالا رفته است.

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

ورزش بانوان و حریم شکننده!

ورزش نوپای بانوان در ایران با وجود توانایی‌های ایرانیان در این عرصه، همواره بحث‌انگیز بوده است. از سال گذشته خبرهای عجیبی از ورزش‌های بانوان به‌گوش می‌رسد که اگر نه بی‌سابقه، کم سابقه اند! خبر اول را از زمین چمن تیم استقلال شنیدیم: پسران جوانان استقلال که می‌بینند دختران تیم فوتبال درحال تمرین هستند، به آن‌ها پیشنهاد بازی می‌دهند و بعد فوتبال مردانه-زنانه را راه می‌اندازند. نتیجه این‌که خبرچینان خبر را به فدراسیون فوتبال می‌رسانند و عده‌ای توبیخ می‌شوند. خبر دوم اما غافلگیرکننده‌تر بود: آقایان در یکی از شهرستان‌ها با خانم‌ها به ورزش کبدی یا زو پرداخته‌اند. اگر فوتبال تماس فیزیکی ندارد و تنها در برخوردها خلاصه می‌شود، در ورزش کبدی اساس کار فیزیکی است و در گرفتن کمر و دیگر اعضای بدن خلاصه می‌شود.
تا اینجای کار مربوط به ورزش جوان‌ها بود و شیطنت توام با معصومیت‌شان. اما چند روز قبل عکس‌هایی از علی‌آبادی در میان بانوان تیم فوتسال در کشور ویتنام دیده شد. خبر جالب‌تر به حضور او در رختکن خانم‌ها مربوط می‌شد که چهره جدیدی از این عضو خنگ و هرگز لباس ورزش نپوشیده دولت نهم بروز می‌داد.
ورزش مختلط کردن اشکالی ندارد و در خارج از کشور هم در میادین غیررسمی مثل پارک‌ها و اماکن عمومی مرسوم است. حتی شنا کردن در کنار خانم‌ها امر عجیبی نیست. مشکل از فرهنگ متظاهر کشور ماست که حرف‌مان با عمل مان نمی‌خواند. درهرحال حضور آقایان در رختکن خانم‌ها حتی در خارج از کشور هم عجیب و بعید است. انگار حریم بانوان در این جامعه محبوس قرار است همواره شکسته شود.

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

Removed

Removed

۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

تماس منتظری با کروبی ویک حرکت سبز سبز سبز!

خدا عمرش بدهد هرکسی که نام این جنبش را سبز گذاشت و معنای زندگی و سرزنده‌بودن را به جامعه پوسیده ما بخشید. انگار هرچه از این جنبش سرمی‌زند، سبز و زیباست. نمونه‌اش تماس تلفنی منتظری کبیر با کروبی بود که اهمیت فراوانی داشت. آیا حرکت زیبای منتظری را که بعد حدود بیست سال قطع رابطه با شیخ اصلاحات، گوشی را برداشت و احوال او را بعد از برخورد خشونت آمیز ماموران در 13 آبان پرسید، غیر از حرکت سبز می‌توان نام نهاد؟ منتظری که بزرگ‌تر از کروبی است، بزرگی کرد و تابویی را شکست که سال‌ها موجب جدایی بزرگان بود. به‌این ترتیب کودتاچیان تفرقه‌افکن هم انگشت به دهان ماندند. جالب است بدانید منتظری بعد از تبعیدش حتی به سید احمد هم اجازه ملاقات نداد. بعد از فوت امام، رابط بیت خمینی با منتظری یک خواروبارفروش مورداعتماد منتظری بود که درخواست‌های سیداحمد را به او می‌رساند. حال با دانستن این شرایط پیچیده است که می‌توان منتظری را کبیر نامید و حرکت زیبایش را سبز سبزسبز!

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

میرحسینی که من می‌شناسم: یک روشنفکر هنرمند

یادم هست در ایام انتخابات یک بار قرار بود با دوستان به دیدن میرحسین برویم، اما خانم رهنورد می‌گفت وقت ندارد: شب‌ها ساعت 2 برمی‌گشت خانه و 7 صبح بیرون می‌زد. این انرژی را میرحسین از کجا آورده بود، بعدها از عشقش به مردم دانستم. در مناظره تلویزیونی وقتی با نورپردازی چهره‌اش را کسل نشان دادند و صدایش را لرزان، می‌خواستند خستگیش را القا کنند. اما میرحسین در همان مناظره‌ها ‌ناگهان به محبوبیتی دوچندان رسید. او به‌سادگی گفت که آمده تا با مردم صادق باشد، آمده تا به جای کمک به دیگر کشورها و پز جهانی بودن، به مردم خودش بپردازد و سرانجام اینکه آمده تا دیکتاتور نباشد. همین جملات ساده کافی بود تا او از فردی که خلاف این خصوصیات را داشت، فرسنگ‌ها فاصله بگیرد. اما فقط همین نبود؛ میرحسین برای من یک روشنفکر هنرمند است. جمله معروفش در مناظره‌ها با اشاره به نمودارهای احمدی‌نژاد را که یادتان هست: "به‌جای آمار، به مردم مار نشان می‌دهد!" اعلامیه‌هایش بیش از حرفه‌اش به‌عنوان نقاش، از شعر و شاعری نشات می‌گیرند. جالب اینجاست که با هر اعلامیه جدید فراتر حرکت می‌کند و به نکته‌ای اشاره می‌کند که از حرکت قبلی فراتر و غیرقابل پیش بینی تر است. مثلا روز بعد از تظاهرات قدس که با چاقو به او حمله شده بود و همه انتظار لحنی تند را در اعلامیه‌اش داشتند، اشاره کرد که دوست داشته دست هموطن مخالفش را بگیرد و با هم راهپیمایی کنند- جمله‌ای که تن آدم را از بزرگی و بزرگواری روحش می‌لرزاند. قلم میرحسین نکته‌ای است که سبک او از کروبی را متفاوت می‌کند: هرچه کروبی صریح اللهجه است و تند به قلب دشمن می‌زند، موسوی روح شکننده ای دارد و در لفافه حرف می‌زند. انگار در آتلیه نقاشی خود مشغول خلق یک اثر هنریست. با این حال او عاشق مردم است و برخلاف اصولگرایان دروغگویی که دم از مردم می‌زنند اما فقط به مقام خود می‌اندیشند، همواره به‌خاطر مردم پاپیش گذاشته. دیدیم که چگونه جان برکف گذاشت و همان روزهای دشوار بعد از انتخابات بالای ماشینی رفت و تصویرش را که بین جمعیت بلندگو در دست گرفته، هرگز نمی‌شود فراموش کرد.
تفاوت دیگر میرحسین با مخالفانش، صداقت و یکرنگی غریب اوست: در خانه‌اش همان‌طور است که بیرون و بین مردم. برخلاف دشمنانش که همگی در خانه خود کاملامتضاد ظاهر خود در جامعه هستند، میرحسین همان نقاش ساده‌دلی بوده که هست. از شما چه پنهان که وقتی میرحسین رئیس‌جمهور نشد، خوشحال شدم و یاد زمانی افتادم که آرزو می‌کردم خاتمی عزیز هم انتخاب نشود! بزرگانی چون میرحسین، خاتمی و کروبی برای شرایط کینه‌ورزانه و ناجوانمردانه فعلی حیفند.

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

از امروز در کنار اعتماد، حیات نو هم خریدم، شما چطور؟

تنها روزنامه ایران که در تظاهرات 13 آبان از "سبزها" نوشت، حیات نو بود. این روزنامه روز بعد از 13 آبان یعنی پنج‌شنبه تیتر زد:"حماسه حضور سبز مردم در مراسم 13 آبان" و بعد تحلیل جسورانه‌ای درباره‌اش نوشت.













این روزنامه همچنین تنها روزنامه‌ای بود که بعد از تظاهرات روز قدس نوشت:"حضور سبز مردم در روز قدس".





در شرایطی که روزنامه‌های اصلاح‌طلب از هراس توقیف به‌شدت محافظه‌کار شده‌اند، حیات نو گوی سبقت "سبز بودن " را از دیگران ربوده است.

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

به دام مظلوم‌نمایی دیکتاتور نیفتیم!

مظلو‌نمایی شیوه دیکتاتورهاست. دیکتاتور کلاسیکی که مارکز در رمان پاییز پدرسالار ترسیم می‌کند، فرد مهربان، مظلوم‌نما و حتی نزد عده‌ای از مردم محبوبی است. دیکتاتور ما هم از این موضوع مستثنی نیست. بعد از حمله به کوی دانشگاه یادتان هست چه بغضی می‌کرد و می‌گفت "عکس من را پاره کرده‌اند اما اشکالی ندارد." و حضار های های می گریستند؟ این شیوه مظلوم‌نمایی بعد از انتخابات هم ادامه یافت و با جمله معروف "من جان بی‌مقداری دارم که تقدیم می‌کنم." در نمازجمعه بعد از انتخابات به اوج رسید. اما در کمال تعجب برنامه‌ریزان، این مظلومیت‌نمایی جواب نداد و باعث وخیم‌تر شدن اوضاع هم شد. پس تصمیم گرفته شد شکل مظلوم‌نمایی‌ها متفاوت شود. پروژه مرگ و سکته رهبر که توسط مایکل لدین کلید زده شد، از همین نوع مظلوم‌نمایی‌ها بود. آدم مریض و علیل و مرده در فرهنگ مرده‌پرست ما همیشه مظلوم بوده. لدین که گویا هرسه سال یک‌بار ماموریت دارد ذهن‌ها را منحرف کند، خواسته یا ناخواسته به مظلومیت شخص اول مملکت دامن زده است.
اما مظلوم‌نمایی دیگر در ماجرای کهریزک و قصه‌ای که برایش ساختند، رخ‌نمایی کرد. در این قصه، عکاس آقا که در بازداشتگاه کهریزک گیر کرده بوده، بعد از آزادی به سراغ آقا می‌آید و ایشان بعد از شنیدن قصه کهریزک چندبار با دست روی پیشانی می‌زند و مجلس را ترک می‌کند تا حکم تعطیلی کهریزک را بدهد. در این ماجرای مضحک که متاسفانه توسط مخملباف هم در مصاحبه‌اش با حنا مطرح شده، دیکتاتور فردی مهریان، دلسوز و بی‌خبر از همه‌جا معرفی شده. به‌نظر شما امکان دارد کسی که خود دستور سرکوب‌ها را صادر کرده، از شنیدن آن‌ها ناراحت شود و دستور تعطیلی بدهد؟! این بی‌خبر دانستن رهبر و معصومیتش مدت‌هخاس که جواب نمی‌دهد. اصل ماجرای بسته شدن بازداشتگاه کهریزک نه ربطی به عکاس بین=ت دارد و نه دل‌سوزی رهبر؛ خیلی ساده موضوع به نامه شجاعانه کروبی مربوط می‌شود که بعد از نوشتن آن دو هفته مهلت داده بود و بعد از هفته اول، آقا از ترس بی‌آبروشدن نظام، سند تعطیلی را به‌نام خودش صادر کرد. جالب است که حالا کروبی به‌دلیل افشای ماجرای کهریزک و بردن آبروی نظام زیر سوال رفته، اما رهبر به‌عنوان اولین کسی که دستور تعطیلی کهریزک را صادر کرد، آبروی نظام را نبرده است!
پروژه مظلومیت البته همیشه هم جواب نمی‌دهد. نمونه‌اش مورد محمود وحید نیا دانشجوی شریف است که رهبر با مظلوم‌نمایی از او دعوت به سخنرانی کرد تا ژست آزاداندیشی هم بدهد، اما نتیجه کار یک آبر.وریزی تمام عیار از کار درآمد!

۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

حرف‌های مهم پروفسور شجاعی درباره حذف یارانه‌ها (VOA)

روز شنبه پروفسورسیامک شجاعی، رئیس دانشکده بازرگانی دانشگاه کنتی کت در برنامه دو روز اول صدای امریکا حرف‌های جالبی درباره حذف سوبسید و هدفمندکردن یارانه ها زد. او گفت:" از این طرح کسانی مثل استادان دانشگاه ، معلمان و کارمندها که حقوق ثابت می‌گیرند بیشترین ضربه را می‌خورند. با طرحی که دولت دارد، قیمت بنزین می‌شود حدود 750 تومان و این قیمتی است که من در امریکا بنزین می‌خرم. در حالی که حقوق من چهارده میلیون تومان است و حقوق معلم و کارمند و استاد ایرانی به زحمت یک میلیون تومان! سلمانی در نیویورک 30 دلار است و در تهران ده هزار تومان. آیا باید قیمت سلمانی را در ایران به 30 هزار تومان برسانیم؟! نکته دیگر این‌که یرای من پایه و اساس محاسبه قیمت بنزین توسط معلوم نیست. نفتی که در ایران 15 دلار استخراج می‌شود؛ در خارج 85 دلار فروخته می‌شود. کدام قیمت را باید مبنای محاسبه قرار داد؟ اگر فردا قیمت نفت شد 140 دلار، آن‌وقت دولت با قیمت بنزین چه خواهد کرد؟ همین‌طور درمورد دلار. اصلا چه‌کسی گفته که دلار باید 1000 توان باشد؟ وقتی درآمد نفت از 40 میلیارد دلار به 80 میلیارد دلار رسید، چرا قیمت دلار 500 تومان نشد؟ اگر همین رقم را درقیمت‌های جهانی کالاها ضرب کنیم، می‌بینیم که دولت نه تنها یارانه نمی‌دهد، بلکه مردم چندبرابر قیمت واقعی سوبسید می‌دهند!
دولت احمدی‌نژاد با کسری بودجه شدید و خزانه‌ای خالی روبروست و مراجعه هرروزه به بانک مرکزی برای چاپ اسکناس بدون پشتوانه هم برایش ممکن نیست. پس با طرح یارانه‌ها می‌خواهد از مردم به‌طور غیرمستقیم مالیات بگیرد. بخشی از این مالیات را دولت به آدم‌های بیکار وابسته به خودش می‌دهد که برای مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. از طرفی به‌دلیل تحریم‌ها، کشور با عدم سرمایه گذاری در بخش نفت و کاهش تولید تا میزان هشت درصد روبروست. پس با کاهش مصرف داخلی، می‌تواند صادراتش را افزایش بدهد.
بزرگ‌ترین یارانه‌ای که دولت احمدی‌نژاد پرداخت کرده، به دولت چین بوده است: انواع و اقسام کالاهای بنجل را با دلار 1000 تومان وارد کشور کرده تا کارخانه‌های چینی به تولیدشان ادامه بدهند و کارخانه‌های داخلی ورشکست شوند!
کاش احمدی‌نژاد به‌جای نفی هلوکاست در سازمان ملل می‌گفت که ما یارانه را قطع نمی‌کنیم، تا روزی که پول‌مان قابل تبدیل به پول اروپا و دلار امریکا شود. سوبسید یک بیماری نیست و در تمام دنیا پرداخت می‌شود. عدم پیشرفت مذاکرات درتجارت جهانی اصلا به‌دلیل همین پرداخت زیاد سوبسید به بخش کشاورزی است که امریکا و اروپا برسر این‌که کدامیک باید اول سوبسید را کم کند با هم اختلاف دارند! نه فقط سوبسید مستقیم، که از طریق پرداخت‌های مالیاتی هم سوبسید بیشتری می‌دهند. دولت چین که تازه هم وارد اقتصاد جهانی شده، اعلام کرد به مردمش برای تعویض یا خرید لوازم خانگی 10درصد سوبسید می‌دهد! دویت امریکا هم اخیرا به هرکسی که توان تعویض اتومبیلش را داشت، 4500 دلار سوبسید داد که بیش از دو میلیارد دلار شد. بزرگ‌ترین شرکت مواد غذایی امریکا درحال حاضر میلیاردها دلار از دولت امریکا سوبسید می‌گیرد. سوبسید نه تنها برای مصرف‌کننده، که برای تولید هم مفید و ضروری است."

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

پاسخ دندان‌شکن خامنه‌ای در مورد عملکرد بد صداوسیما به دانشجوی معترض!

آقا با اشاره به این سوال كه «آیا صدا و سیما وضعیت واقعى كشور را نشان می‌دهد؟» پاسخ گفتند «نه، ناقص نشان می‌دهد. خیلى پیشرفت‌هاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سیما نشان نمی‌دهد. دلیلش هم این است كه شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق كشور و پیشرفت‌هاى كشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست.(عینا به نقل از سایت خامنه‌ای)

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

مجید جلالی: سرماخوردگی در کار نبوده، استقلال اهوازی ها دوپیگ کرده بودند!

دیشب با حرف‌های مجید جلالی درباره دوپینگ تیم استقلال اهواز که در مصاحبه مطبوعاتی بعد از بازی تیمش با پاس زده شد، لیگ برتر فوتبال وارد مرحله جدیدی شد. آخرین بار که چنین اتهامی به یک تیم زده شد، بازی ملوان با پرسپولیس در ورزشگاه آزادی بود که بعد از بازی محمد احمدزاده اعلام کرد بازیکنان پرسپولیس شرایط عادی نداشتند! اما حرف‌های جلالی متفاوت است. جلالی که به "آقا معلم" مربیان ایران معروف است، ناگهان بعد از باخت سه بر یک دیروز مقابل پاس همدان از دوپینگ تیمی نام برد که بازیکنانش به روایت‌های مختلف، به بهانه سرماخوردگی، تزریق واکسن آنفولانزای خوکی و دچار بیماری آنفولانزا شدن در بیمارستان هستند. منظور جلالی تیم استقلال اهوازبود که در بازی قبلیش مقابل فولاد خوزستان یک بر یک مساوی شده بود و دیروز به دلیل در اختیار نداشتن بازیکنانش تقاضای تعویق بازی با ملوان را داشت که مسئولان لیگ برتر با آن موافقت نکردند. ماجرای آزمایش دوپینگ هم در فوتبال ما همواره هیجان انگیز بوده: آخرین بار چندسال قبل علی منصوریان که به اتاق آزمایش دوپینگ در استادیوم آزادی فراخوانده شده بود، با شکستن شیشه اتاقک آزمایش اجازه گرفتن تست را نداد! اما این بار کسی این بحث را مطرح کرده که حرفش حرف است. گرچه که وضعیت تیم ته جدولی استقلال اهواز و نبود حتی یک یرد در کارنامه‌اش هر مربی دیگری را هم عصبی می‌کرد و به واکنش وامی‌داشت. طی هفته اخیر بیماری بازیکنان استقلال اهواز - به‌خصوص میلاد میداودی که به‌قول خودش تاسرحد مرگ پیش رفته بوده -موضوع داغ خیلی از مطبوعات ورزشی بوده، اما مسئله دوپینگ اولین بار است که در این مورد مطرح می‌شود.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

آقای مرتضی حیدری، شما درباره قبر چه کسی گزارش می‌فرستید؟

آقای حیدری، بعد از فراری دادن خبرنگار جیره‌خوار و نان به نرخ روزخوری به نام کامران نجف‌زاده، انگار شما را هم به امریکا فراری داده اند تا ازدست مردمی که رویتان نمی‌شود بعد از افتضاح میزگرد اوین با حجاریان به چشمان‌شان نگاه کنید، راحت شوید! امیدوارم شما هم به سرنوشت نجف زاده دچار شوید که بعد از چند ماه زندگی هراس آور از ترس سبزها، گزارشش را درباره قبر ویکتور هوگو فرستاد!

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

چرا احمدی‌نژاد و دولت کودتا حق ندارند درباره 13آبان و تسخیر سفارت امریکا نظر بدهند؟

به این فکر کرده اید که چرا احمدی‌نژاد و دولت کودتا حق ندارند درباره 13آبان و تسخیر سفارت امریکا نظر بدهند؟ چون:

یک- احمدی‌نژاد کسی بود که در سیزدهم آبان 1358 با تسخیر سفارت امریکا مخالفت کرد و گفت که نباید با امریکا کاری داشته باشیم و باید سفارت روسیه را گرفت. بازی روزگار را ببین که حالا همین آدم شده نوکر دست به سینه روسیه!

دو- افرادی مثل محسن میردامادی و محسن امین‌زاده که سران دانشجویان خط امام بودند، توسط دولت کودتا زندانی شده‌اند. دیگرانی مثل ابراهیم اصغرزاده و عباس عبدی هم که خانه‌نشین شده‌اند.
سه- تنها رئیس جمهوری که برای دیدن رئیس‌جمهور امریکا در دوران یک جمهوری خواه جنگ طلب به نام جرج بوش تقاضای ملاقات حضوری کرد و بعد از آن هم از یک دمکرات دوآتشه تقاضایش را تکرار کرد، احمدی‌نژاد است. البته او در شوی لری کین هم با خواری و خفت از اوباما گله کرد که "ما از همه دنیا انتظار داشتیم، اما از آقای اوباما انتظار نداشتیم...". به نظر شما چنین فردی حق اظهارنظر درباره تسخیر سفارت امریکا را دارد؟

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

آقای احمدی نژاد، احیانا اسم فروشگاه "هایپر استار" را شنیده اید؟

چون حافظه شما ضعیف است، باید حرف های سال ۱۳۸۵ شما را به یادتان بیاورم که به طرفداری از بازار و برای کوبیدن کرباسچی به عنوان موسس، ، شهروند و رفاه را می کوبیدید و کارشان را اخلال در اقتصاد کشور می دانستید؟!
شما می گفتید:«ما می ‌دانيم شما از چه چيزی عصبانی هستيد و علت عصبانيت خود را نمی ‌گوييد، ولی می ‌آييد و می ‌گوييد كه اين دولت واگذاری نمی ‌كند. كسانی كه در زمان خود اجازه نمی ‌دادند كه مردم بقالی داشته باشند و می گفتند كه بايد فروشگاه ‌های زنجيره‌ ای دولت
ايجاد شود و مردم از اين فروشگاه‌ های زنجيره‌ ای وسايل مورد نياز خود را بخرند، حالا مدعی شده ‌اند.
حالا که دیگر کسی عصبانی نیست جز خود شما، اماراتی های مدعی جزایر ایرانی و خلیج العربی، آزادند اینجا فروشگاه راه بیندازند و اقتصاد کشور و بقالی ها را دچار مشکل کنند!

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

دستاوردهای دربی 67 برای جنبش سبز

شاید عده‌ای خشم تماشاگران از بازی بی‌تفاوت دو تیم را که منجر به شعارهای " تبانی، تبانی" و یا "فوتبال با سیساست نمی‌خواهیم" را دستاورد بزرگ حضور هواداران جنبش سبز در استادیوم بدانند. اما دستاورد عظیم‌تر دربی 67 چیز دیگری بود که در شعارهای " یاحسین/میرحسین " تجلی بیشتری داشت و اصلا از همین شعار بود که رسیدند به شعارهای یک‌دست دیگر. درواقع یکی از خلاء‌های بزرگ جنبش که از آن به‌عنوان فاصله قشر تحصیلکرده آن با عامه مردم، ورزشکاران و ورزش‌دوستان بود، امروز پر شد و این دستاورد کمی نیست. اگر تا دو سه هفته پیش کسی جواب " یا حسین " سبزها را در استادیوم نمی‌داد، امروز همه هواداران دو تیم با هم متحد شدند و شعارهای مردم به سمتی هدایت شد که مزدک میرزایی، گزارشگر دربی هم لفظ "ساخت و پاخت" را برای این مسابقه به‌کار برد. درست است که مثل همیشه جنبش سبز بهای حرکتش را با دستگیری چند نفر پرداخت، اما این یک‌دست شدن هواداران استقلال و پرسپولیس در دربی که برای اولین بار در تاریخ ایران رخ داد، پیروزی بزرگی برای سبزها بود. به‌این ترتیب ورزشگاه‌ها و تماشاگرانی که قبلا به هواداران جنبش سبز با تعجب نگاه می‌کردند، به‌ همراهی با آن‌ها پرداختند. یادمان نرود که دویدن سربازان نیروی انتظامی به‌سوی تماشاگران روبروی جایگاه در پس زمینه تصویر گزارش زنده بازی، خود یک افتضاح برای صداوسیما در پخش مستقیم بازی بود. شاید همراهی کارگران و اتحادیه‌های کارگری به‌عنوان دستور کار بعدی بتواند جنبش را همه‌گیرتر به پیش ببرد.

۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

از کدام جنگ و کدام جنگنده می گویید؟

نمی‌دانم چرا وقتی مدعیان جنگ را می‌بینم، یاد کردان می‌افتم که به دانشجویانش تشر می‌زد که چرا مثل او در دانشگاه آکسفورد زحمت نمی‌کشند و تحقیق نمی کنند! مدعیان فعلی جنگ هم از آن قسمند. وقتی فکوری، ستاری، کاظمی و بسیاری از فرماندهان جنگ را بر هواپیماهای ویژه آدم‌های مزاحم نشاندند تا سقوط کنند وصیاد شیرازی را با اسلحه ویژه ارتش در روز روشن به قتل رساندند، هدفی جز فراموش کردن خاطرات مربوط به عملکرد افتضاح خود در جنگ نداشتند. محسن رضایی هم که به‌واسطه مهاجرت پسرش به امریکا از دور خارج شد و حرفش خریداری نداشت. پس مدعیان که میدان را خالی دیدند، بار دیگر زبان باز کردند و برای بزرگداشت "هفته دفاع مقدس"شان جوانانی را برای جلو انداختند که نه تنها جنگ، که شاید تصاویر مستند جنگی مرتضی آوینی را که پیش از مرگش گرفته بود ندیده‌اند! در جلسه رای اعتماد، یکی از نمایندگان موافق درباره علی‌آبادی گفت که اگر او نبود، بخشی از خاک مملکت را از دست داده بودیم! دروغ او درباره مرد خنگ دولت نهم چنان بزرگ بود که خود او هم هنگام سخنرانی جرات بیانش را نداشت! اما مورد وزیر پیشنهادی دفاع از آن هم جالب‌تر بود. وحیدی که همه او فرمانده رشید و دلاور دفاع مقدس می‌خواندند، معلوم شد نه تنها هیچ‌وقت فرمانده جنگ نبوده، بلکه در جبهه هم حضور نداشته و فقط درحد پشتیبانی پشت جبهه اثری ازو دیده شده. بعدها احمدی‌نژاد هم می‌خواست حرف از جنگ بزند که قالیباف دمش را قیچی کرد و گفت که اگر احمدی‌نژاد حتی یک روز در جبهه بود، تا به‌حال درودیوار شهر را از خبرش پرکرده بود!
انگار وقتش رسیده که بساط جنگ را جمع کنند. آن‌چه از جنگ مانده، نامی از کوچه‌هایی به اسم شهیدان است و دست و پاهای قطع شده، چشمان خالی شده و مجروحان شیمیایی که هردم به مرگ نزدیک‌تر می‌شوند. برای کسانی که در شهرها بودند هم منتظر قرعه مرگ بودن و تعقیب کردن بمب‌هایی که هواپیماها به‌روی مردم بی‌دفاع می‌ریختند، در ذهن‌ها باقی مانده. این جنگی است که خاطرات سینماییش را هم مسعود ده نمکی در اخراجی‌ها روایت کرده و اصرار دارد که همین لمپن‌ها رزمندگان بوده‌اند که البته برای کسی که به‌تازگی چماق را کنار گذاشته و رنگ جبهه را ندیده، چیز عجیبی نیست. وقتش رسیده که با یک تاخیر بیست ساله، مثل کشورهای دیگر به فراموش کردن جنگی که مثل هرجنگ دیگری جز قتل و غارت و بدبختی و نفرت برای‌مان نداشت، بکوشیم. وقتش رسیده به کسانی که می گفتند "این جنگ اگر برای شما آب نداشت، برای ما نان داشت" بگوییم که دیگر از این سفره نانی بیرون نمی‌آید. به فکر سفره های دیگری نظیر سفره نفت وانرژی هسته‌ای باشید.

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

مضحک ترین معامله تاریخ بورس ایران به سپاه پاسداران رسید

سهام مخابرات ایران در راستای خصوصی سازی و کوچک شدن دولت، به نهاد دولتی سپاه پاسداران واگذار شد و صدای هیچ کس هم درنیامد! امروز 50 درصد و یک سهم - و نه 51 درصد - معادل حدود 23 میلیارد سهم از مخابرات را سپاه پاسداران و شرکت های تابعه اش خریدند تا با خیال راحت به شنود بپردازند. به این ترتیب برخلاف قبل، دیگر مجلس و نهادهای نظارتی اجازه بازخواست مخابرات را ندارند و سپاه هرکاری که بخواهد با تلفن و ارتباطات کشور می کند. جالب این که شرکت های سپاه پاسداران به عنوان شرکت های خصوصی مورد تایید کامل سازمان خصوصی سازی واقع شده بود!

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

شهره آغداشلوی عزیز، تو جقدر سبزی!

شهره آغداشلوی عزیز،امشب که با صدای امریکا مصاحبه می کردی، وقتی فهمیدیم شب قبل از مراسم امی دستبند به دست بستی و با آن به خواب رفتی مبادا یادت برود، تن مان لرزید. وقتی هم گفتی که همه جا دستبندت را به مردم و خبرنگاران نشان می دادی تا از آن بپرسند ، با توبغض کردیم. گریه های بی صدا و اشک هایت را وقتی از همدردی با جوان های ایرانی و آرزوی بازگشت به ایران می گفتی، فریاد زدیم و تحسینت کردیم. همان جا بود که زیباترین تعریفی را که بلد هستیم نثارت کردیم: شهره آغداشلو تو چقدر سبزی!

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

جايزه تلويزيوني امي برای صداوسيما

پخش سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان ملل در صداوسيما سزاوار جايزه تلويزيونی معروف امی است. سي و پنج دقيقه نمای بسته از يك سخنران بدون نشان دادن صندلي‌ها و مخاطبين حتي در سينماي آوانگارد مكتب نيويورك، سينماي زيرزميني اندي وارهول و موج نوي فرانسه هم ديده نشده است! اين سالن خالي چه مشكلاتي كه براي مهندسان صداوسيما به‌وجود نياورده!

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

ستاره‌ای به نام علی کریمی و یک مشکل کوچک سبز!

حمید استیلی هفته قبل در یک برنامه رادیویی درباره بازیکنش علی کریمی گفت که او خیلی عوض شده است و حالا یک الگو برای بازیکنان دیگر است. این موضوع را استیلی تازه فهمیده اما از مدت‌ها قبل، از مصاحبه‌ها و برخوردهای کریمی معلوم بود که چقدر پخته شده. او که به‌تازگی برای حرکتش درمقابل تماشاگران در لیگ برتراز طرف فدراسیون سه میلیون تومان هم جایزه گرفته، نامش در هر بازی در استادیوم آزادی شنیده می‌شود و تماشاگران از او همیشه یاد می‌کنند.
اما اخلاق خوب کریمی تنها دلیل محبوبیتش نیست، بلکه دستبند سبزش در بازی با کره جنوبی بود که باردیگر محبوبش کرد. اما برخلاف مهدوی‌کیا و نکونام که در لیگ‌های اروپایی بازی می کنند، فدراسیون و دولت هرچه توانستند برای کریمی مانع‌تراشی کردند. با آن‌که هرگز به‌طور رسمی اعلام نشد، عملا هیچ باشگاه دولتی حق عقد قرارداد با کریمی را نداشت. حتی پرسپولیس که مدیرعاملش به‌شدت برای جذب کریمی تلاش می‌کرد، قادر به عقد قرارداد با او نشد و حالا باید مدام حرص بخورد! انصاری‌فر که در برنامه نود حاضر شده بود، در پاسخ به جمله فردوسی پور که :"شما هرکاری کردید تا کریمی را در پرسپولیس نگه ندارید!" هیچ جوابی نداشت و تنها به گفتن این نکته که دوست داشت کریمی را در اختیار داشته باشد، بسنده کرد. او هم جرات نداشت بگوید که کریمی یک پرسپولیسی بزرگ است که یک مشکل کوچک دارد: یک مشکل سبز!

۱۳۸۸ مهر ۱, چهارشنبه

آزادی سعید حجاریان و شکست مفتضحانه بخش فرهنگی کودتا!

بعد از پخش دو جلسه‌ای میزگرد سعید حجاریان، معلوم بود که او به‌زودی آزاد خواهد شد. این گمان را شکست سخت بخش فرهنگی کودتاچیان از پخش این میزگردها نشان می‌داد. در واقع نمایش تصویر سعید حجاریان در تلویزیون به‌عنوان یک رسانه فرهنگی، بزرگ‌ترین ضربه به دولت کودتا و کلا ضداصلاح‌طلبان بود. چون عده‌ای که از ماجرای تیرخوردنش در روز روشن و آزادی تروریستش خبر نداشتند، با پخش تصاویر کاملا مطلع شدند. سهم آگاهی جوان‌ها و نوجوان‌ها در این میان قابل توجه بود. حضور سعید حجاریان و وادار کردنش به حرف زدن با آن وضعیت سبب شد نفرت مردم به صداوسیما و حتی مجریش مرتضی حیدری بیشتر و بیشتر شود. به‌نحوی که کسی اصلا به حرف‌های پراکنده حاضران در میزگرد توجه نمی‌کرد و فقط وضعیت جسمانی حجاریان برای مخاطب مهم بود.از اطرافیان‌تان بپرسید توجه کدامیک به بحث علوم انسانی در این میزگرد جلب شده بود! بازی با احساسات مردم هرگز در کشور ما جواب نداده است.
وقاحت در آزار دادن حجاریان حتما با وعده آزادی همراه بوده. از دکور سردستی میزگرد معلوم بود در محیط زندان برگزار شده و چند باری هم صدای افتادن اشیایی بیرون کادر به‌گوش می‌رسید. وعده آزادی چنان همراهان حجاریان را در حرف زدن و پیش‌دستی کردن در ورود به بحث به عجله واداشته بود، که وادار کردن‌شان به حضور در میزگرد دوچندان می نمود. این مورد به‌ویژه وقتی نمایان بود که آن‌ها با اغراق خنده‌داری از شرایط فوق العاده زندان و این‌که هیچ کس وادار به تغییر عقیده‌شان نکرده سخن می‌گفتند.
شروع پخش میزگرد در روز سی و یکم شهریور، به‌گمان موفق بودن آن در اعلام برائت حجاریان و همراهانش از اصلاح‌طلبی و نیز علوم انسانی بود. در واقع آن‌ها فکر می‌کردند روز بازگشایی دانشگاه‌ها دانشجویان و اساتید خوراک خوبی برای بحث درباره بیهوده بودن علوم انسانی خواهد بود. به‌همین دلیل برنامه‌ای که تبلیغش اوایل ماه رمضان پخش شده بود، درست شب قبل از بازگشایی مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها پخش شد!

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

آیا وزن و عیار طرفداران موسوی با طرفداران احمدی‌نژاد یکسان است؟

هر بار که احمدی‌نژاد از خیل طرفدارانش می‌گوید و خود را نماینده مردم ایران می‌داند و اعلام می کند که مثلا "ملت ایران از حق هسته‌ای خودش نمی گذرد" یا "ملت ایران حق مظلومان فلسطین را می‌گیرد" این نکته به ذهن خطور می‌کند که این ملت موردنظر احمدی‌نژاد که طرفدارانش باشند چه کسانی هستند و چه ویژگی‌های متفاوتی از مخالفانش دارند؟
بی‌تردید وزن و عیار طرفداران موسوی از طرفداران احمدی‌نژاد خیلی بیشتر است. آن‌ها تحصیلکرده‌تر، باهوش‌تر، نخبه‌تر وجوان‌تراز رقیبان‌شان هستند و وجهه‌ای بین‌المللی دارند. اگر طرفداران احمدی‌نژاد را بسیجی‌هایی تشکیل می‌دهند که به‌دنبال پست و پول هستند یا کارمندانی که در پی گرفتن اضافه‌کار و پاداش و مقام در لباس بسیجی ظاهر می‌شوند، مردم سبزپوش هیچ نفع مستقیم و شخصی از طرفداری خود نمی‌برند. از طرفی بارها طرفداران احمدی‌نژاد گفته‌اند که در انتخابات تقلب نشده، بلکه روستائیان ساده دل به احمدی‌نژاد رای داده اند! در واقع تفاوت آرای خاموش احمدی‌نژاد با موسوی همین تفاوت روستایی سیب‌زمینی گرفته، با جوان یا فرد مسنی است که با منطق قوی و سیاسی خود از انتخابات قهر کرده بوده و حالا به صحنه برگشته است.
تفاوت دیگر در جنسیت طرفداران دوطرف است. طرفداران سنتی احمدی‌نژاد مردانی هستند که زنان چادری را با زور به‌دنبال خود به صندوق‌های رای کشانده اند، اما طرفداران موسوی زنانی هستند که مردان‌شان را به جلو هل می‌دهند. در تظاهرات روز قدس زن‌ها اجازه نمی‌دادند مردها لحظه‌ای ساکت بمانند و مدام آن‌ها را وادار به شعاردادن و فعال بودن می‌کردند. به‌جرات می‌توان گفت ذکاوت و دانایی دختران جوان جنبش سبز از هرسه وزیرزن پیشنهادی احمدی‌نژاد به مجلس بیشتر است.آن‌ها به‌درستی شیرزن نامیده می‌شوند.
نکته دیگر سطح تفکر و دید با ظرافت و هنرمندانه طرفداران جنبش سبز است که با چند تکه فیلم بی‌کیفیت گرفته شده از موبایل دنیا را تسخیر کرده‌اند و سبب رسوایی کودتاچیان شده‌اند. به‌طوری‌که کارشناسان هنری دنیا از این هوشمندی و ظرافت حیرت کرده‌اند. درحالی‌که طرفداران احمدی‌نژاد با هندی کم‌ها و دوربین‌های عظیم الجثه‌ای که فیلمبرداران برروی وانت‌ها سوار می کند، تاکنون حتی یک دقیقه فیلم برجسته و قابل تامل از خود ارائه نداده‌اند.
با این وصف آیا وزن و عیار یک طرفدار موسوی به‌اندازه ده طرفدار احمدی‌نژاد نیست؟

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

حسین شریعتمداری، چقدر بهت گفتیم نان حلال سر سفره‌ات بیار؛ دیدی چی شد؟

دیدی چی شد حسین شریعتمداری؟ پسرت چاقوکش از کاردرآمد! دیروز می‌خواست سید خدا را بکشه!
راست می‌گویند که تره به تخمش می رود، حسنی به باباش: بچه‌های خاتمی وموسوی دکتر و مهندس شدند و پسر تو چاقوکش!

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

سعید قاسمی: در کتاب های درسی هر مقطع تحصیلی فقط 2 خط درباره انقلاب و جنگ نوشته شده!

امروزدومین قسمت گزینش شده از دیدار هنرمندان با رهبر امشب از شبکه یک پخش شد. این بخش ها چنان تکه پاره شده بودند که هنرمندان ارزشی مثل سعید قاسمی از سخنان تلخی گفتند که توسط هنرمندان بیان شده و ما هیچ یک را ندیده بودیم! اما از سخنان گهربار قاسمی که از نوحه خوانی و گریه هم کم نگذاشت، دروغش درباره کتاب های درسی بود که دست احمدی نژاد را از پشت بست. او گفت که "طبق تحقیقات انجام شده" در هر کلاس درسی فقط ۲ خط از انقلاب و جنگ وجود دارد! بعد هم جوگیر شد و عبارت "مقطع تحصیلی" را به کار برد. برای اثبات دروغ گویی این انسان مثلا متعهد، نگاهی به یک کتاب دم دست تان بیندازید. کلاس و مقطعش هم فرقی نمی کند! این درحالی است که سال هاست معلمان از تعدد درسها درباره جنگ و انقلاب و بسیج و امام و خشونت موجود در کتاب های درسی ابراز نارضایتی می کنند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

آقای خامنه ای، از ۸۵ درصد شرکت کننده، ۸۰ درصدشان برای مخالفت با شما و سوگلی تان پای صندوق رای آمدند!

امروز بازهم در نماز جمعه با ذکر این نکته که ۸۵ درصد در انتخابات شرکت کرده اند، از آن به عنوان حمایت از نظام و...یاد شد. انگار آقایان یادشان رقته مردم برای چه قبل از انتخابات بیرون ریختند و حرف از تغییر زدند. اگر مردم مطالبه ای نداشتند که کسی به خیابان نمی ریخت. فراموش نکنید که همه به صندوق ها آمدند تا نفرت نهفته شان به احمدی نژاد و حامیانش را نشان دهند.

برای اولین بار در نمازجمعه امروز رهبر خاتمی را مورد خطاب قرار داد

برای اولین بار در نمازجمعه امروز رهبر خاتمی را مورد خطاب قرار داد و به «ده سال گذشته» و «به موزه سپردن امام و انقلاب و کارهایی که تلاش شد بکنند» اشاره کرد که اشاره صریحی بود به دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، یار و یاوراصلی میرحسین موسوی. خامنه ای که قبلا بارها از بی طرفی خود و حمایت از همه رئیس جمهورها سخن گفته بود، این بار عنان از کف داد و انتقامش از خاتمی به عنوان محبوب ترین رئیس جمهور تاریخ ایران را گرفت. به این ترتیب او به گروه های فشار و قوه قضائیه -که البته هردو از یک جنسند- فرمان داد رعایت حال خاتمی را نکنند. همچنین به عزل رئیس جمهور بنی صدر اشاره کرد و بعد از عزل مقامات بالاتر هم گفت که منظورش آیت الله منتظری بود. بعد هم گفت که نظام حق دفاع از خودش را دارد و این غلط است که عده ای فکر می کنند نظام چون قدرت و حاکمیت دارد، نباید از خودش دفاع کند.
رفتار حاضران در نماز جمعه هم در نوع خودش جالب بود: هنگامی که رهبر از دوستی و تفاهم می گفت ساکت بودند و وقتی او از رفتار تند و برخورد می گفت، با همه توان فریاد تکبیر سر می دادند.

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

شاهکار جدید احمدی‌نژاد در آخرین جلسه رای اعتماد: به دولت نمره 21 بدهید!

امروز در جلسه آخر رای اعتماد دولت دهم، حرف‌های پایانی را احمدی‌نژاد زد که در نوع خود بی‌نظیر بود. احمدی‌نژاد که یک‌بار هم روز اول پشت تریبون رفته بود و از این‌که با نمایندگان در مورد بعضی وزرا مشورت نکرده بوده عذرخواهی کرد، این بار گفت: شنیده‌ام نمایندگان به دولت نمره 20 داده‌اند؛ 21 هم بدهند در این معادلات جای دوری نمی‌رود! بعد هم از تعامل دولت و مجلس و لزوم جلسه‌های هفتگی خصوصی بدون دوربین و بلندگو گفت. یک رای 21 نفری یک‌دست شما،هم مشتی به‌دهان دشمن است، هم مقام رهبری را خوشحال خواهد کرد!
جالب است بدانید همین احمدی‌نژاد چند هفته قبل در مصاحبه‌ای تلویزیونی با صراحت گفت که اصلا قانونی وجود ندارد که دولت باید برای تعیین وزیر با مجلس مشورت کند و اصلا این گلایه نمایندگان را قبول ندارد.

از" حزب‌اللهی بی‌عرضه" تا "پاداش پیروزی انتخابات" (ناگفته‌های جلسه‌های رای اعتماد مجلس)

اول این‌که آب دست‌تان است زمین بگذارید و گوش بدهید به شبکه رادیویی فرهنگ یا بنشینید پای شبکه خبر. چون تنها وقتی که مجلس شنیدن دارد، همین یک هفته‌ای است که نمایندگان برای رای اعتماد پته همدیگر را روی آب می‌ریزند و خودشان را به مردم می‌شناسانند. حیف که این جلسه‌ها دم انتخابات مجلس نبود، وگرنه همه‌شان مترقی و مردمی می‌شدند. جالب است که امسال در این جلسه‌ها وزرای پیشنهادی اصلا جواب مخالفان را نمی‌دهند، چون مثل آجرلو یک نطق از پیش آماده را می‌خوانند و بس؛ انگار که از قبل می‌دانند رای خواهند آورد! دیگر این‌که همه نمایندگان موافق وزیران پیشنهادی حرف‌شان را با آیه‌های مفصل قرآن وذکر مقام معظم رهبری و صلوات شروع می‌کنند، درحالی‌که نمایندگان مخالف سریع به اصل مطلب می‌روند! نکته جالب دیگر هجوم اعتراض آمیز نمایندگان به سمت نمایندگان مخالف برای ترساندن بقیه است. در مقابل، همه نمایندگان موافق و وزیران پیشنهادی با فریادهای احسنت احسنت همراه است که به جوسازی شباهت دارد! نمایندگان موافق به تجربه عظیم وزرای قبلی در چهار سال کارشان اشاره می‌کنند و در مورد بی‌ارتباط بودن مدرک و کار قبلی وزیر با وزارت پیشنهادی، می‌گویند"اگر ایشان مرتبط نیستند، پس چه کسی مرتبط است؟" آخرهر نطق هم همه موافقان می گویند با توجه به وضعیت بسیار حساس کشور و توصیه مقام معظم رهبری باید به وزرا و کابینه رای مثبت بدهیم!
محیط البته کلا دوستانه به‌نظر می‌رسد. همه شعر می‌گویند و می‌خندند. یکی از مخالفان وزیر پیشنهادی کار بعد از کلی انتقاد از برنامه شیخ الاسلامی، در پایان برایش در پست جدید آرزوی موفقیت کرد! البته بعد از آن مثل بقیه نمایندگان از وظیفه دشوار نمایندگی گفت.
1- اولین نکته‌ای که همه جا سانسور شد، نماینده موافق وزیر راه بود که گفت متاسفانه برخی از سوابق انقلابی ایشان می‌پرسند. آیا ما دنبال "حزب‌اللهی بی‌عرضه" هستیم؟! ذکر این اصطلاح سبب دلخوری و تذکر لاریجانی شد که این اصطلاح را دیگر از کجا آورده اید؟!

2- یکی از نمایندگان پرسید که آیا آقای وزیرپیشنهادی محترم ارشاد تابه‌حال سینما رفته اند؟!

3-در مورد نماینده وزارت صنایع نماینده موافق چنان از جوانی و چابکی وزیر پیشنهادی صحبت می‌کرد که انگار قرار است در مسابقه اسب سواری شرکت کند! نماینده مخالف هم همین جوانی را نشانه بی‌تجربگی و وضع اسف‌بار صنعت کشور خواند و به نزدیکی‌های قومی و فامیلی اشاره کرد(می‌دانیم که وزیر صنایع خواهرزاده احمدی‌‌نژاد است.)
4-نماینده مخالف دانشجو جمله زیبایی را بین کلامش گفت که: "آیا پاداش پیروزی در انتخابات رئیس جمهور به آقای دانشجو را باید دانشجویان بپردازند؟!" بعد هم به مدرک مبهم دانشجو و این‌که حتی نام دانشگاهی که در ایران به ایشان مدرک داده را نمی‌دانیم، اشاره کرد. نماینده موافق هم شاهکار زد و گفت که آیا اصلا مدرک آقای دانشجو مهم است یا این‌که ایشان در انگلستان به‌خاطر فرمان امام به زندان رفته؟!
5-انصاری به‌عنوان مخالف وزیر کشور هم به‌طرز جالبی اشاره کرد که انتخاب یک نظامی فضا را نظامی می‌کند و پیام می‌دهد به جامعه. که همین حرفش ناگهان مجلس را به هیاهو کشاند! البته احمدی‌نژاد هم قبلا گفته بود که اگر اینطور است، خود لاریجانی رییس مجلس هم سپاهی بوده!
6-یکی از مخالفان وزارت دفاع ناگهان از روی صندلیش اعلام کرد به‌دلیل عصبانیت اسرائیل از وزیرشدن نجار، تبدیل به موافق شده. (حیف که کسی جرات نداشت بگوید پس تشویق و تمجید وزیر دفاع اسرائیل از احمدی‌نژاد حالا چه معنایی دارد؟!)
7-سابقه جبهه وزرای پیشنهادی مشکلاتی را پیش آورده: وزیر دفاع حتی یک روز سابقه فرماندهی در جبهه نداشته و در پشتیبانی و پشت جبهه حضور داشته. نماینده موافق علی‌آبادی رکورد دروغگویی را شکست و از زحمات جنگی
علی‌آبادی را که هرگز در جبهه نبوده تشکر کرد. بعد هم از زحمات او در گرمای جنوب و سرمای شمال تشکر کرد! نماینده موافق دیگری اظهار کرد که اگر علی‌آبادی نبود، بخشی از خاک کشور را از دست داده بودیم! جالب است بدانید علی‌آبادی هرگز از مدیریت کل وزارت راه و معاونت چندساله عمرانی شهرداری تهران فراتر نرفته بوده، اما احمدی‌نژاد از همان شهرداری به او قول وزارت داده بوده! این اغراق‌ها چنان مضحک بودند که حتی خود علی‌آبادی هم در نطقش به آن‌ها اشاره‌ای نکرد!

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

کیهان هم احمدی‌نژاد را آدم حساب نکرد!

کیهان امروز صبح هیچ‌یک از تیترهایش را به سخنان دیروز احمدی‌نژاد اختصاص نداد. روزنامه کیهان در یک اقدام بی‌سابقه حتی خبر حضور احمدی نژاد در نماز جمعه به‌عنوان سخنران پیش از خطبه را در صفحه اول خود درج نکرد. تنها اشاره این روزنامه به نمازجمعه تیتر کوچکی است از صدیقی امام جمعه موقت جدید تهران درمورد لزوم خستگی ناپذیر بودن وزرا. جالب این‌که سخنان دیروز احمدی‌نژاد درمورد لزوم دستگیری سریع سران مبارزات اخیر بازتاب زیادی در دنیا داشت. حال این بی‌اعتنایی حسین شریعتمداری به او نشانه چیست؟ هرچه هست، این روزنامه تحت امر ولی فقیه، از این‌که احمدی‌نژاد تلاش رهبری برای برگرداندن آرامش را از طریق عدم انتساب رهبران جنبش به کشورهای خارجی نادیده گرفته، خشنود نیست!

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

چرا به استادیوم فوتبال نرفتم؟

1- متاسفانه ضعیف‌ترین قشر کشور از نظر فرهنگی تماشاگران فوتبال هستند. اگر به استادیوم بروید، از اول تا آخر بازی مشغول فحش دادن هستند؛ فرقی هم نمی کند به بازیکن تیم خودی یا تیم حریف! حالا از این‌ دوستان انتظار داشته باشیم که به سرعت به جنبش سبز بپیوندند و از توییتر و بالاترین و فرندفید برایشان بگوییم و حرف‌مان را بفهمند، یک آرزوی محال است. پس کار زمان بری است.
2- - نیمی از اعضای جنبش سبز را که زن‌ها هستند، به استادیوم‌ها راه نمی‌دهند.
3- مشخص کردن یک قسمت از ورزشگاه یا یک جایگاه شماره دار یک اشتباه بزرگ است. در ورزشگاهی که فضایش دررو ندارد و با دوربین مداربسته کنترل می‌شود، اصلا نباید در جای خاصی جمع شد. باید پراکنده بود اما هماهنگ!
4- مهم حضور است و نه دست به عمل خطرناک زدن. شما می توانید زیر پیراهن‌تان یک تی‌شرت سبز بپوشید و وقتی در استادیوم مستقر شدید، پیراهن رویی را دربیاورید. در صورت بروز مشکل هم باز امکان پوشیدن پیراهن را خواهید داشت. بهترین شکل پوشیدن پیراهن سبز، استفاده از آن هنگام بازی تیم‌های سبزپوش پاس و ذوب آهن است که پیراهن‌های رسمی‌شان سبز است.
5- حضور سبز حضوری است پنهان اما در صحنه. وقتی قرار است سبزها در میدان ونک جمع شوند، عده ای از آن ها درحال خرید هستند و عده‌ای دیگر با خانواده در حال گردش. آن‌ها بلدند چطور محیط را تحت تاثیر حضورشان قرار دهند و این را نیروی انتظامی که نیروهایش خسته و عرق‌ریزان نگرانند خیلی خوب حس می کند. کافی است یک نفر علامت یا شعاری بدهد یا کسی بوقی بزند؛ خواهید دید که بقیه ناگهان هم‌سویی نشان می‌دهند. در استادیوم هم باید همین اتفاق رخ دهد. بازی‌های پاس ناگهان صدهزار نفر تماشاگر غیر آبی‌پوش استادیوم را پر می کنند و نیروی انتظامی خسته می‌شود از گشتن مدام میان مردم.
6- تا حرکتی با بزرگان جنبش هماهنگ نشده، در انجامش احتیاط کنید. اگر همان دوستان معدودی که هفته قبل به ورزشگاه رفته بودند و شعار داده بودند، دچار مشکلی می‌شدند، بدون حمایت دیگران صدایشان به هیچ جا نمی‌رسید. پس دقت کنیم.

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

از آن آزادی آن بمب‌گذار تا دستگیری این رییس دانشگاه!

دیروز دو خبر هم زمان برروی سایت ها و خبرگزاری ها منتشر شد که هردو به بیمارانی که از سرطان پروستات رنج می بردند اشاره داشت: در خبر اول عبدالباسط علی مقراحی عامل بمبگذاری لاکربی به دلیل سرطان پروستات از زندانی در اسکاتلند آزاد شد. او که به حبس ابد محکوم شده بود، طبق نظر قاضی به‌دلیل سرطان دیگر نیازی به حبس نداشت و می‌توانست به لیبی بازگردد. این حرکت انسان‌دوستانه در جهان بازتاب مثبتی برای اسکاتلند داشت.
اما در این سوی جهان دکتر محمد ملکی، مردی که سال ها ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشت و مدتی‌است از سرطان پروستات رنج می برد، توسط نیروهای امنیتی با رفتار بی‌ادبانه‌ای که همسرش را آزرد، در خانه‌اش دستگیر شد و به زندان منتقل شد.
به راستی به‌کجا می رویم؟

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

استراتژی "پوست موز" جنبش سبز زیر پای دولت کودتا

روزی یکی از همشهریان ما می‌خواست از خانه بیرون بیاید که چشمش به یک پوست موز افتاد. بلافاصله پیش خودش گفت:"عجب روز بدیه. باز هم قراره بخورم زمین!"
حالا شده حکایت بلایی که جنبش سبز به سر دولت کودتا آورده و پوست موزهایی که دولت هرروز جلوی پای خودش می‌بیند: جمعه صبح نگران نماز جمعه است که نکند سبزها باز بیایند، بعد ازظهر جمعه مسابقه فوتبال است و تماشاگران با لباس سبز می‌آیند. چهارشنبه صبح هم که بازار پر است از جوانان سبزپوش. بقیه روزها هم که یا هفتم است یا چهلم یا سالگرد شهدای جنبش! هوا که تاریک می‌شود، گوش‌ها را از الله اکبر مردم روی پشت بام‌ها باید گرفت. کروبی و موسوی هم که مدام اطلاعیه می‌دهند و جلوی منتظری و صانعی را هم که نمی‌شود گرفت! تازه این ورزشکارهای ملی‌پوش هم هستند که یا مچ بند می‌بندند یا با انگشتان‌شان علامت پیروزی جنبش سبز را رسم می‌کنند.
خلاصه باید این‌قدر این پوست موزها را زیاد کرد که دولت به هرطرف که نگاه می‌کند یک پوست موز زیرپای خودش ببینند و عنقریب واقعا زمین بخورد و سرنگون شود!


۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

از پیشنهاد عملی شیرین عبادی درمورد ناظران بین‌المللی حمایت کنیم

شیرین عبادی بلافاصله پس ازاعلام نتیجه انتخابات، از لزوم حضور ناظران بین‌المللی در انتخابات ایران گفت. این نکته‌ای است که متاسفانه مدت‌هاست به فراموشی سپرده شده و با تمرکز مورد بررسی قرار نگرفته است. اگر یادتان باشد، پیش از انتخابات وقتی اصلاح‌طلبان از حضور ناظران بین‌المللی گفتند، رهبر برآشفت و انگ خیانت و مامور بیگانه بودن و متهم کردن نظام به تقلب، به پیشنهاددهندگان زده شد. همین نکته سبب شد همه طبق معمول ساکت شوند و درکمال حیرت به تقلب دولت کودتا نگاه کنند. نتیجه این‌که نه تنها صداها در داخل به‌جایی نرسید، بلکه نهادهای بین‌المللی و کشورهایی که علاقه‌مند بودند از جنبش سبز حمایت کنند، همگی اعلام کردند به این دلیل که ناظران بین‌المللی در ایران حضور نداشته‌اند، قادر به اظهارنظر در مورد تقلب در انتخابات نیستند.
اما حالا که وضعیت فرق کرده است و کسی برای تهدیدها و حرف‌های بی‌منطق - حتی در رده‌های بالای نظام - تره هم خرد نمی‌کند، باید به‌شدت پی این مساله را گرفت و این ممکن نیست مگر با حمایت موسوی، کروبی و خاتمی از این طرح. به‌طوری که باید اعلام شود کاندیداها فقط در صورتی در انتخابات شرکت می‌کنند که ناظران بین‌المللی در آن حضور داشته باشند. توجه داشته باشیم که حتی در انتخابات کشوری مثل امریکا هم همواره ناظران بین المللی حضور دارند. امسال یکی از کاربردهای مهم ناظران بین‌المللی را در کشور مولداوی شاهد بودیم که وقتی احزاب مخالف دولت به تقلب در انتخابات پارلمانی ماه آوریل این کشور اشاره کردند، گزارش ناظران بین‌المللی مورد استناد قرار گرفت و انتخابات تجدید شد. پس پیشنهاد حقوقی یک حقوقدان برجسته را جدی بگیریم.

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

طرح سیما برای عدم حضور مردم در ورزشگاه‌ها: پخش زنده ۴ مسابقه فوتبال لیگ برتر!

درحالی‌که صداوسیما طی سال‌های اخیر هرگز جز دو مسابقه تیم‌های پرسپولیس و استقلال، هیچ مسابقه‌ای از دیگر تیم‌ها ی لیگ‌برتری فوتبال را پخش نمی‌کرد، امسال با کمال سخاوت هرهفته ۴مسابقه را پخش می‌کند تا مردم به تماشای بازی‌ها در استادیوم‌ها نروند! مثلا همین هفته علاوه‌ بر بازی‌های پرسپولیس با استقلال اهواز و استقلال با مقاومت سپاسی، دو مسابقه استیل آذین با صبا باتری و سپاهان با مس کرمان نیز پخش شد. جالب است که تاکنون همه بازی‌های استقلال و پرسپولیس در تهران بدون حضور تماشاگر برگزار شده که همین نکته تاثیر بسیار بدی برکیفیت بازی این دو تیم پرطرفدار تهرانی گذاشته است. با این‌حال جسته و گریخته شعارهایی از جنبش سبز را در همین معدود استادیوم‌های کم تماشاگر دیگر می‌شنویم. درحالی‌که حتی در سارایوو هنگام بازی تیم های ملی ایران و بوسنی شعارها و پارچه‌نوشته‌هایی از جنبش سبز دیده می‌شد، از هم‌اکنون دولت در وحشت بازکردن در استادیوم‌ها به ‌روی تماشاگران تهرانی در استادیوم آزادی است.

۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

نشانه‌های بحران در نظام: شدت فرار سرمایه از کشور

نشانه بحران و وحشت دولت کودتا از مردم را می‌شود در فرار سرمایه ها از کشور دید. روزنامه فاینانشال تایمز در صفحه اول خود روز سوم اگوست از ملاقات مهم هیلاری کلینتون با وزیر امورخارجه سویس خبرداد. موضوع ملاقات درخواست امریکا از سویس برای افشای نام دارندگان حساب در بانک‌های سویسی است. بهانه این حرکت البته فعالیت‌های تروریستی است، اما چرا در این زمان که فرار سرمایه‌ها از ایران شدت گرفته، امریکا پی‌گیر حساب‌های بانکی شده؟
بعد از ماجرای حساب مجتبی خامنه‌ای در انگلستان به مبلغ 1.6 میلیون پوند، هفته قبل خبر فرار 18.5 میلیارد دلار از مرز ترکیه شاید عجیب‌ترین خبر اقتصادی جهان بود! مگر می‌شود این‌همه پول بی‌سروصدا از طریق یک کامیون باربری از کشور خارج شود و کسی خبردار نشود؟ اما نکته مهم‌تر این است که چه کسانی درحال خارج کردن سرمایه خود هستند؟ حتما آن‌ها جنبش سبز را خیلی جدی گرفته‌اند که این‌طور با عجله پول از کشور خارج می‌کنند. آن هم چه پولی: یک دهم بودجه کشوری مثل ایران که با کسری شدید بودجه مواجه است.
اگر یادتان باشد، شاه وقتی از مملکت رفت، نه دست به خزانه جواهرات زد و نه حساب‌های میلیارد دلاری را خالی کرد. اگر هم پولی داشت، در حساب شخصی خودش بود که مطمئن باشید از حساب شخص اول مملکت خیلی کمتر بود. نمی‌گویم شاه کم خورد و کم برد، اما هرچه بود هنگام رفتن خزانه کشور را خالی نکرد. اما این افرادی که از حالا به تکاپوی خارج کردن پول‌هایشان از کشور افتاده‌اند، باورکنید آسفالت خیابان‌ها را هم با خود خواهند برد!

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

جنبش سبز و افتخار حضور!

علت گستردگی فرهنگی جنبش سبز در سطح جهان چیست؟
وضعیت امروزما در جنبش سبز، بی شباهت به وضعیت اسپانیای دوران فرانکو در دهه های پنجاه و شصت نیست که هرکسی وظیفه خود می دانست به اسپانیا سری بزند, گزارشی تهیه کند, عکسی بگیرد یا حتی تیری به سمت دیکتاتور و ارتشش بیندازد. ارنست همینگوی در کتاب معروفش "ناقوس ها در عزای که به صدا درمی آیند؟" این فضا را به زیبایی به تصویر کشیده. خود همینگوی هم مدتی را در آن جا سپری کرده بود. حالا حضور نوام چامسکی و شان پن و دیگر افراد صاحب نام را باید از این منظر دید. در دنیای بی تفاوتی غرب به تقلب ها که نمونه هایش را حتی در امریکا هم دیده ایم، اعتراض مردم ایران با دست های خالی وضعیتی رشک برانگیز است.
اگر در اسپانیا نخبگان اسلحه به دست می گرفتند، در افریقای جنوبی هنرمندان سعی می کردند از قافله عقب نمانند و برای این جنبش آهنگی بخوانند یا شعر، نمایشنامه یا مطلبی بنویسند.
نمونه دیگر را در ادبیات فلسطین دیده ایم که شاعرانش در دنیا بی نظیر بودند؛ جایی که ادوارد سعید به عنوان استاد دانشگاه هم آمد و به مرز اسراییل سنگ پرتاب کرد.
به نظر می رسد جنبش سبز همه این ویژگیها را یک جا دارد!
حالا جوری شده که همه در جهان برای حضور در جنبش سبز افتخار می‌کنند.

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

آشتی کنان: عرق خوری اوباما، پروفسور گیتس و افسر پلیس

ماجرای دستگیری پروفسور گیتس استاد دانشگاه در ماساچوست را که می دانید! او که دوست اوباماست، وقتی به خانه اش برمی گشت کلید به همراه نداشت و کراولی افسر پلیس به رفتارش مشکوک شد و دستگیرش کرد. او هم عصبانی شد و به جای نشان دادن مدارکش پلیس را به نژادپرستی متهم کرد. اوباما هم در سخنرانیش درباره بیمه درمانی به این نکته اشاره کرد و کار افسر را "احمقانه" خواند. اما بعد از آن همه چیز تغییر پیدا کرد: اوباما از جمله اش عزرخواهی کرد و استاد دانشگاه هم که قصد داشت وکیل بگیرد و پلیس را سو کند حالا کوتاه آمده. تلویزیون فاکس نیوز اعلام کرد قرار است تا چند دقیقه دیگر آن ها با هم آبجویی بخورند و آشتی کنند.

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

وای به حال مملکتی که معاون اول رییس جمهورش رحیم مشایی ضدفرهنگ باشد!

درحالی که عده ای با توجه به تقلب احمدی نژاد در انتخابات انتظار رفتاری دفاعی از او را داشتند، درکمال تعجب دیدیم که او هنوز ماهیت روستاییش در آرادان را حفظ کرده و به توصیه پسرش برای انتخاب پدرزن او به عنوان نفر دوم دولت عمل کرده است. با وجود آن که سعی کرده ایم از رفتارهای احمدی نژاد تعجب نکنیم، اما بار هم او با یک حرکت عجیب متحیرمان کرد! آخر تاکنون یکی از باوجهه ترین پست های کشور معاون اولی رییس جمهور بوده است. از دکتر حسن حبیبی گرفته تا دکتر عارف و حتی همین پرویز داودی که ضعیف ترین شان بوده، سبب شده اند این پست از اعضای کابینه یک پله بالاتر قرار بگیرد. این افراد معمولا سعی می کردند خود را وارد حاشیه ها نکنند و با آرامش بیشتری کار را دنبال کنند. البته داودی از رییسش در دروغگویی کم نیاورده و مثلا دیده ایم که مثلا در افتتاح ورزشگاهی در اردبیل که از سال هفتادودو کار ساختش آغاز شده بود چطور وقیحانه ساختش را به کاملا به دولت نهم نسبت داد. البته درمورد داودی رد ویزایش از طرف سفارت امریکا هم جالب بود: گاه البته کشورها به افراد مقیم خود با ژست سیاسی ویزا نمی دهند!
اما وای به حال کشوری که معاون اولش مشایی باشد. او هم البته مثل دیگر اعضای دولت نهم در کارنکردن بین کارکنان سازمان میراث فرهنگی مشهور است. اگر وزیر نیرو طی چهارسال حتی یک کیلووات هم به ظرفیت برق کشور اضافه نکرد، رحیم مشایی هم در کم کردن تعداد توریست های کشور سنگ تمام گذاشت! به جایش تا توانست دروغ گفت و حاشیه درست کرد. جالب است بدانید او بعد از سفر آخر احمدی نژاد به نیویورک، تا ماه ها از امریکا خارج نشد و مثلا به بهانه تلاش برای بهبود روابط نزد اقوامش ماند. جدا از این که رحیم مشایی وجهه و سواد معاون اول شدن را ندارد، او به خاطر یک حرکت نامش را به عنوان ضدفرهنگ ترین رییس سازمان میراث فرهنگی در جهان ثبت کرده است. اگر در فرانسه و ایتالیا صاحب چنین منصبی با مخالفت با ساخت و ساز در نزدیکی اماکن تاریخی وجهه کسب می کنند، رحیم مشایی با زدن کلنگ سدسیوند به جای وزیر نیرو، اولین کسی بود که که به نابودی پاسارگاد رای داد! البته شاهکارهای دیگر او در نابودکردن اماکن تاریخی اصفهان به بهانه مترو و نیز آسفالت کردن دماوند هم زبانزد خاص و عام است. حال چنین فردی قرار است هماهنگ گننده وزرا در دولت باشد.


۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

احمدی‌نژاد درست گفته: هیچ کس نمی‌تواند جلوی مردم ایران بایستد. ببینید مردم چطور جلویش ایستاده‌اند! !

واقعا احمدی‌نژاد درست گفته که هیچ کس نمی‌تواند جلوی مردم ایران را بگیرد. ببینید همین مردم چطور با دست خالی جلوی ماموران ایستادند بازار نوکیا را در ابران به رکود کشاندند برق کشور را هنگام سخنرانی متقلبین قطع کردند تبلیغات تلویزیونی را دچار بحران کردند و شبانه بالای بام خانه‌شان با شعار الله‌اکبر خود حکومت هرچه را خواستند فریاد زدند! احمدی‌نژاد این را گفته بود اما فکرش را هم نمی‌کرد خودش اسیر همین مردم شود! او مردم را برای دکور خودش می‌خواست در حالی‌که آن‌ها با جدیت خود او را به خاک سیاه کشانده‌اند. اما این تازه اول راه است: او چهار سال توفانی را در پیش دارد که در آن هرجایی که می‌نشیند باید با لقب متقلب از سوی مردم مواجه شود!

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

فتوای مهم منتظری کجا را نشانه رفته است؟

فتوای اخیر آیت الله منتظری شاید مهم ترین فتوای یک مرجع تقلید بعد از انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر تاکنون بوده است. او در مورد دولت غاصب کودتا با اعلام این که «متصديانى كه شرعا و عقلا توليت و تصدى امر‏ ‏اجتماعى را از دست داده اند، خود به خود از مقام خود معزولند و تصدى آنان‏ ‏هيچ گونه مشروعيتى ندارد» عملا انتخابات را باطل اعلام کرده و احمدی نژاد را رئیس جمهور نمی داند. اما هوشمندی منتظری به جایی برمی گردد که می گوید تشبث به مصلحت نظام مردود است و فاقد بنیان شرعی. این نکته ای است که سال ها حکومت ایران برای ساکت کردن مسئولان و مردم از آن استفاده می کرد. به عبارتی هروقت کسی اعتراضی داشت، به این بهانه که حرفش باعث تضعیف نطام می شود ساکتش می کردند. آخرین بار محسن رضایی را با این حربه که اعتراضش موجب ضربه خوردن حکومت می شود کنار زدند. اما حتی رضایی هم بعد از آن که فهمید فریب خورده، به موج اعتراضات بازگشت و شجاعانه حرفش را زد. جالب است که رضایی از همین تکنیک استفاده کرد و گفت که این تقلب و ادامه روند آن به نفع نظام نیست! شاید اگر این هوشمندی را خاتمی داشت، به بهانه حفظ نظام این قدر کوتاه نمی آمد. البته یک طرفه به قاضی نرویم و فراموش نکنیم که فشار برروی خاتمی و دولتش ده ها برابر بیش از فشار فعلی بر موسوی بود. اما همان موقع هم خاتمی و کروبی در دو نقطه مهم کشور فریب ایده مصلحت نظام را خوردند و آرام نشستند. فتوای اخیر می گوید که نظام با اشتباهات اخیر سرانش و حضور احمدی نژاد بیشتر صدمه می خورد تا اعتراضات به حق مردم. به این ترتیب منتظری نشان داد که بیهوده نیست شسعیان به شجاعت و استقلال مرجعیت شان می بالند.

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

آقای موسوی نوبت مجلس خبرگان نرسیده؟

برخلاف نظربرخی که به کل منکر وجود حساب گری در قانون اساسی می‌شوند و آن را دارای یک سیستم دیکتاتوری می‌دانند معتقدم اگر یکی از اصول مهم قانون اساسی که مربوط به مجلس خبرگان است درست اجرا می‌شد بسیاری از مشکلات کنونی را نداشتیم. متاسفانه در حال حاضر مجلس خبرگان تنها نهاد نظارتی در جهان است که به جای حساب پس گرفتن از زیردستش همیشه از او تقدیر و تشکر می‌کند! این مجلس کاملا فرمایشی اکثرا از پیرمردان ناتوانی تشکیل شده که با هربار سفر به تهران یا خروج از خانه برای تشکیل اجلاس سالانه تعدادی از آن‌ها فوت می‌کنند! جالب است بدانید که سال قبل انتخابات این مجلس بی‌خاصیت را از دوره‌های پنج ساله به ده ساله رساندند و هیچ‌کس هم اعتراض نکرد. اگر دایمی هم شود کسی اعتراض نخواهد کرد. چون بود و نبودش برای کشور فرقی نمی‌کند! چون بود و نبودش برای کشور فرقی نمی‌کند! یکی از راه‌های تغییر وضعیت مجلس خبرگان ایجاد شرط سنی برای آن است که امید است در برنامه کار مجلس قرار گیرد. اشکال کار این است که دست‌اندرکاران هرگز اجازه نزدیک شدن به این نهاد را نمی‌دهند و چند روزنامه به دلیل اشاره مختصر به آن تعطیل شده‌اند.

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

جمله عجیب اوباما خطاب به پوتین

دیروز اوباما در کنفرانس مطبوعاتی خود در روسیه با مدودوف ناگهان گفت: "از نظر من آقای پوتین یک نخست وزیر است و آقای مدودوف یک رییس جمهور." بعدهم در مقابل چشمان حیرت زده پوتین و خبرنگاران از رک گویی و جدیت مدودوف گفت. می‌دانیم که در عمل کشور روسیه را پوتین اداره می‌کند. بنابراین خیلی‌ها معتقدند اوباما چوب این حرفش را خواهد خورد!

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

از هنر مایکل جکسون تا هرزگی رسانه‌ای احمدی‌نژاد

چند روزی است حمید مولانا با عنوان پر طمطراق پروفسور در شبکه‌های مختلف سیما ظاهر می‌شود و از موفقیت‌های جهانی احمدی‌نژاد می‌گوید و مثل هر آدم وطن فروش دیگری از لزوم صبر و حوصله کاندیداها و تابعیت از قانون می‌گوید.( جای دیگری از منافع یک شهروند امریکا در دولت احمدی‌نژاد گفته‌ام.) اما اینجا می‌خواهم بگویم مولانا نه تنها وطن فروش است بلکه برخلاف ادعاهایش از ابتدایی‌ترین اصول رسانه هم بی‌خبر است.
مولانا معتقد است احمدی‌نژاد با مطرح کردن خود در رسانه‌ها توانسته پیروزی بزرگی در جهان رسانه‌ها کسب کند و جمهوری اسلامی را در جهان سربلند کند.
اما در واقع آن چه مولانا پیروزی رسانه‌ای احمدی‌نژاد می‌خواند چیزی
نیست جز یک هرزگی رسانه‌ای! یعنی به نمایش در آوردن خود به هر طریق ممکن. این حرکت البته در برخی حرفه‌ها و بعضی کشورها اصلا چیز بدی نیست و خوب هم جواب می‌دهد. اما وقتی به عنوان رییس‌جمهور یک کشور قرار است خود را از طرف یک کشور اسلامی دارای تمدنی چندهزارساله خود را مطرح کنبم موضوع فرق می‌کند. مثلا مایکل جکسون وقتی در سال ۱۹۹۱ مثل عاشق و معشوق دست در دست مدونا پا به سالن اسکار گذاشت تا هفته‌ها برای رسانه‌ها خود را در صدر نگه داشت. او با هر عمل جراحی صورتش چهره تازه‌ای پیدا می‌کرد و برای مطرح شدن بیشترش خبر عمل تغییر جنسیت را نیز برسر زبان‌ها انداخت.
احمدی‌نژاد هم با راهنمایی مشاوران سبک مغزی مثل مولانا و رامین هربار بیش از پیش بر طبل موضوع هلوکاست کوبید و با دیدن ناراحتی رسانه‌ها و مردم غرب همچون کودکی که از جلب توجه خوشش می‌آمد بیشتر سروصدا می‌کرد. او برای مطرح کردن خود در کنار ملوانان انگلیسی عکس گرفت و در دانشگاه کلمبیا با وجود تحقیر فراوان حاضر به ترک صحنه نمایش نشد و بعدها با افتخار از پنجاه شبکه‌ای گفت که سخنرانیش را پخش می‌کردند! احمدی‌نژاد با چهره کریه و حرف‌های نفرت انگیزش چهار سال مردم دنیا را آزار داد و با پشتیبانی صداوسیما ابرانی‌ها را تحت فشار ز یادی قرار داد تا از این صحنه‌ها حماسه بسازد.
حال سوال اینجاست که باید این هرزگی رسانه‌ای را چهارسال دیگر هم تحمل کرد؟ به قول حافظ تحمل بایدش!

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

آقای خبرنگار، باور کنید ما هم نمی‌دانستیم!

یک خبرنگار انگلیسی اخیرا گفته است وقتی سال‌ها قبل با میرحسین ملاقات داشته، ‌فکرش را نمی‌کرده که او چنین مرد بزرگ و آزادیخواهی باشد. خواستم بگویم ما هم نمی‌دانستیم چنین آدم‌های بزرگی در کشور داریم. نمی‌دانستیم موسوی نه تنها کسی است که برای اولین بار به رئیس‌جمهور دروغگو می‌گوید ساکت شو!، بلکه تنها کسی است که پس از سی سال به بی‌عدالتی در بالاترین سطح کشور نه خواهد گفت. نمی‌دانستیم که سال‌ها زهرا رهنورد به عنوان رئیس دانشگاه الزهرا به دانشجویان درس دموکراسی می‌داده و بارها گروه‌های فشار به سخنرانی‌هایش در یک دانشگاه دخترانه حمله کرده بوده‌اند. اما فقط این زن و شوهر نبود‌ه‌اند. به فائزه هاشمی نگاه کنیم که چند هفته قبل برای اولین بار طی بیست سال اخیر به‌صراحت پیشنهاد داد حجاب اجباری برداشته شود و مثل اردن و عربستان حجاب در ایران هم اختیاری شود. بزرگی این حرف را وقتی درک می‌کنیم که یادمان بیاید وقتی الهه کولایی با مانتو به جای چادر به مجلس ششم پاگذاشت، آقایان فریاد زدند که این زن لخت را به مجلس راه ندهید! محسن مخملباف را یادمان رفته بود که چقدر بی‌پناه ماند و مجبور شد کشور را ترک کند. نمی‌دانستیم چه خوب می‌تواند پته صداوسیما را روی آب بریزد و کلک‌های فنی مناظره را افشا کند و بعد با درک وسیعش از وقایع بشود سخنگوی شایسته میرحسین در جهان و رسواکننده زورمداران در اتحادیه اروپا! محسن سازگارا را هم از یاد برده بودیم، تا زمانی که گفت با میرحسین مخالف است اما فعلا گرفتن حق مردم برایش اهمیت دارد و بعد از ریاست جمهوری حرف‌هایش را با میرحسین خواهد زد. یادمان رفته بود جوانان بزرگی در دنیا داریم که به اعتراض جلوی سفارتخانه‌های ایران جمع می‌شوند و می‌گویند رای نداده‌اند اما برای گرفتن حق مردم ایران آمده‌اند.
جنبش مدنی اخیر به یادمان آورد قدر دوستان‌مان را بیشتر بدانیم و در حفظ‌شان بکوشیم. بعد از سال‌ها، حالا یاد رفسنجانی افتاده‌ایم. یادمان رفته که چطور رفسنجانی را زیرپا له کردیم و نمی‌دانستیم که در حال از بین بردن محکم‌ترین پایگاه اعتدال و مخالفت با افراطیون مذهبی از طریق نقدهای بی‌پایه شعاری و مثلا افشاگرایانه هستیم. اگر رفسنجانی نبود، کودتای انتخاباتی در سال 1376 رخ می‌داد. آن زمان هم رای‌های پرشده ناطق‌نوری آماده بودند، اما رفسنجانی با تمام توانش ایستاد و اجازه نداد آن رای‌ها شمارده شوند. همین فائزه هاشمی روز انتخابات دوم خرداد از صبح تا شب از این حوزه به آن حوزه می‌دوید تا آخرین گزارش‌ها را به پدرش برساند.
حالا ما مانده‌ایم و جوانانی که به بزرگترها درس آزادگی می‌دهند و به همراهی فرا می‌خوانندشان. حتی اگر این همراهی تا پله‌های پشت‌بام خانه‌ها باشد برای ادای تکبیری از ته دل. جنبش مدنی اخیر کشور را در عرض دو هفته، به اندازه سال‌ها جلو برده و ظرفیت‌ها و شناخت ما از آدم‌های اطراف‌مان را به‌شدت دگرگون کرده!

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

آقای متکی، حرف‌های هوگو چاوز دخالت در امور داخلی ایران نیست؟

آقای متکی، شما که چند روز است کوس رسوایی سرداده‌اید و از دخالت مستقیم امریکایی‌ها و نیروهای جاسوسی انگلیس می گویید و اروپا را تهدید کرده اید، چرا درمقابل حرف‌های چاوز ساکت مانده‌اید؟ هوگو چاوز چه حقی دارد پیش از شروع انتخابات از احمدی‌نژاد حمایت کند و برایش آرزوی موفقیت کند؟ یعنی ما اینقدر بدبخت شده‌ایم که فردی که به حماقت در جهان شهرت دارد برای‌مان تصمیم بگیرد به چه کسی رای بدهیم؟ انگلیس و امریکا و دیگر کشورهای اروپایی که شما از دخالت مستقیم آن‌ها می گویید، کی از این حرف‌ها زده‌اند و از یک کاندیدا حمایت کرده‌اند؟ ازآن گذشته، پیام امروز چاوز را چه می‌گویید که اعلام کرده پیروز قطعی انتخابات احمدی‌نژاد است و عده ای می‌خواهند این پیروزی کامل و انقلاب ایران را زیرسوال ببرند! خیلی جالب است؛ در ایران تا به‌حال کسی جرات نکرده چنین ادعایی کند و همه از لزوم رسیدگی به اعتراض‌ها می گویند. همین مانده بود که هوگو چاوز سوسیالیست برای انقلاب اسلامی ایران دل بسوزاند! البته معجزه پول و کمک‌های احمدی نژاد به چاوز را نباید فراموش کرد. چاوز اگر می‌خواهد برای کسی آرزوی موفقیت کند، اول برود به ونزوئلایی برسد که که مردم بدبختش نمی دانند با تورم وحشتناکش چه کنند و نرخ مهاجرت در آن در امریکای جنوبی رکورد شکسته است.
آقای متکی، شما به‌عنوان وزیرخارجه موظفید دخالت بیگانگان را پی‌گیری کنید و از چاوز درمورد اظهارنظرش سوال کنید. اولین قدم البته فراخواندن سفیر ونزوئلا است. اگر هم شما این کار را نکنید، مطمئن باشید مجلس یا دولت بعدی پی‌گیر خواهند بود.

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

هشدار: گروه‌های فشار فعال شدند؛ حمله شبانه به مراكز‌دولتی، بانك‌ها، مخابرات و مجتمع‌های مسكونی!

گروه‌های فشار ظرف دو، سه روز اخیر فعال‌تر شده‌اند و متاسفانه رویه‌ای را پیش گرفته‌اند كه مقابله با آن‌ها بسیار دشوار است. این گروه‌ها در ساعت‌های 2 تا 3 نیمه‌شب به مراكز دولتی حمله می كنند و هرچه در آنجاست را نابود می كنند. جالب این‌كه از نیروی انتظامی كه هزاران سرباز را برای راهپیمایی آرام مردم بسج كرده بود، در این حمله‌ها خبری نیست. هدف هم معلوم است: تخریب‌ها را به‌گردن اصلاح‌طلبان انداختن. آن‌ها دیشب علاوه بر بانك‌ها و مغازه‌ها، به چند مجتمع آپارتمانی از جمله سبحان حمله كرده‌اند و با شكستن شیشه اتومبیل‌ها ضبط صوت و اقلام موجود در آن را به سرقت برده‌اند. آن‌ها در حمله به فروشگاه‌ها هم كالاها را ربوده‌اند. دیشب علاوه بر این محل‌ها، گروه‌های فشار به مراكز مخابرات هم حمله كرده‌اند و گفته می‌شود بعد از قطع كردن اس ام اس، موبایل و فیلتركردن سایت ها و كندكردن سرعت اینترنت، آن‌ها به قطع تلفن‌های ثابت هم فكر می‌كنند. تنها راه مقابله با گروه‌های فشار، گماردن شب‌گرد و نیروهای مردمی برای مراقبت است. لطفا به فكر كمك گرفتن از نیروی انتظامی نباشید؛ اگر هم این نیرو حاضر شود، به حمایت از آن ها شما را مورد مواخذه قرار می‌دهد. در ماجرای 18 تیر همین اتفاق افتاد: در خیابان‌های تهران طی روزهای بعد از حادثه هركسی دیده می‌شد جز دانشجویان. و متاسفانه آن حركت به دلیل همین حركت های ویران‌گر گروه‌های فشار كه با چماق به‌جان مردم می‌افتادند، شكست خورد. مشخص است كه حركت آرام مردم توسط قشر تحصیل‌كرده و افراد آگاهی كه بزرگ‌ترین تخریب‌شان آتش زدن سطل‌های زباله و كندن چندمتر نرده در خیابان بوده است، صورت می‌گیرد. نگارنده در بازديد از مراكز دولتی و بانك‌ها، متوجه انفجاری شد كه كاملا برنامه‌ریزی شده بوده و از ادوات نظامی در آن‌ها استفاده شده بود. شبكه‌های تلویزیونی فارسی هم متاسفانه برای بزرگ نشان دادن كار مخالفان دولت، مدام آتش زدن مراكز را با حرارت تمام به‌گردن آن‌ها می‌اندازند. خوشبختانه امروز عیسی سحرخیز توضیحات خوبی درمورد افرادی كه ریش خود را اصلاح می‌كنند و با تی‌شرت به مراكز حمله می‌كنند، به صدای امریكا داد. اما این كافی نیست. ديده شده برخی از افراد ناآگاه ازاين موضوع به اين شبكه ها زنگ می زنند و برای بزرگ نشان دادن كار كودكانه خود، می‌گويند كه با كوكتل مولوتف و سلاح‌های مختلف به افراد نيروی انتظامی و مراكز دولتی حمله برده‌اند. متوجه باشيم كه آب در آسياب دشمن نريزيم كه همين نكته كوچك سبب شكست سختی خواهد شد. چند روز است كه صداوسيما حمله وحشتناكی را با عنوان به‌هم خوردن امنيت كشور و حمله به جان و ناموس مردم آغاز كرده است. اميدواريم مردم فريب اين‌گونه خبرها و مصاحبه‌ها را نخورند. خيلی جالب است كه صداوسيما بعد از سال‌ها به ياد مريض بودن مردم افتاده! از آن جالب تر مصاحبه با پيرمردی بود كه می گفت سه ماه است منتظر دريافت پولش بوده ولی حالا كه پولش را همين امروز به‌حساب ريخته‌اند، به يك بانك آمده اما می‌بيند كه دستگاه خودپردازش خرد شده!

حركت های اخیر را كارشناسان سیاسی الگوبرداری شده از مدل روسی می‌خوانند. با همین شیوه، در شوروی سال‌ها مخالفان استالین به‌جرم برهم زدن نظم و به‌خطرانداختن نظام سركوب شدند. مدل قبلی كه ربودن روشنفكران و فعالان سیاسی و قتل‌های زنجیره‌ای بود، به مدل اسرائیلی معروف بود كه طی آن اسرائیلی‌ها سال‌ها رهبران جنبش فلسطین را ربودند.

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

تو را خدا ببینید کی به کی می‌گوید ضدانقلاب و صهیونیست!

روزگار عجیبی شده. همین روزهاست که پیرزن دجال با ریش و سبیلش پیدایش بشود و کار را یکسره کند. شاید هم با لباس مبدل آمده و دور دوم را دارد شروع می‌کند!
آدم زورش می‌گیرد می‌بیند احمدی‌نژاد به موسوی و کروبی و رضایی می‌گوید ضدانقلاب و ضدنظام و کروبی و موسوی را همکار امریکا و صهیونیست و خودش را انقلابی می‌خواند. جالب است بدانید وقتی رضایی فرمانده سپاه پاسداران بود، احمدی‌نژاد فرمانده یک گروهان صدنفری بود. وقتی موسوی نخست‌وزیر بود، احمدی‌نژاد بخشدار یک بخش صد خانواری بود. وقتی هم کروبی رئیس مجلس بود، احمدی‌نژاد معاون فرماندار خوی بود. بارها اشاره شده که منزلت موسوی نزد امام خمینی ده‌ها برابر رئیس‌جمهورش بود که حالا شخص اول مملکت است؛ چه برسد به احمدی‌نژاد که اصلا به بیت رهبری راهش نمی‌دادند. جالب است که هرسه این افراد سوابق انقلابی در رژیم شاه دارند و زمانی‌که پسرک در روستای آرادان مشغول تیله‌بازی بود، چندین بار به زندان رفته بودند.
ای خدا ببینید کی به کی می‌گوید ضدانقلاب! دیروز بهزاد نبوی را به جرم اخلال و تشویق مردم به شورش گرفتند. آقای سردار رادان، شما وقتی نبوی 24 ساعته نزد امام خمینی بود و در همه عکس‌های دولت موسوی در کنارش دیده می‌شد، زیر اتاقک‌های پل خواجو مشغول چه‌کاری بودید؟ اگر نبوی که از پایه‌گذاران انقلاب است ضدانقلاب است، انقلاب دیگری در ایران رخ داده که درست ضد انقلاب سال 57 است!
من مانده‌ام که چطور انقلاب مخملی جرم است و خیانت به نظام، اما کودتای مخملی تحسین‌برانگیز است!

۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

از کنار زدن موسوی چه کسی سود برد؟

مسعود بهنود در مقاله امروزش به نکته مهمی اشاره کرده است و نوشته :" دولت احمدی نژاد که با تهدید رهبر جمهوری اسلامی خودش را به دروغ رییس جمهور ایران نامید در حالت کودتائی قرار گرفته است. " و این نکته‌ای است که نگارنده هم قبلا در مقاله "جناب میرحسین، اختلاف با رهبر را چه می‌کنید؟" مورد اشاره قرار داده بود. با کمی تامل می‌توان دریافت کسی که بیش از همه از تغییر آرا سود برد نه احمدی نژاد، که شخص اول کشور بود. رهبر که از پیروزی میرحسین موسوی به‌شدت هراس داشت، با سناریویی از رئیس جمهور شدن او جلوگیری کرد. فراموش نکنیم که بارها در زمان دولت موسوی رهبر فعلی امروز که رئیس جمهور دولت موسوی بود، از موسوی عتاب‌ها و گلایه‌های متعددی شنیده بود و هرگز حریف موسوی نشده بود. بارها امام خمینی از موسوی در برابر رئیس‌جمهورش حمایت کرده بود و با کارشکنی های خامنه‌ای برخوردهای تندی انجام داده بود.
امروز هم شاهدیم که در بین کاندیداها تنها کسی که محکم روی حرفش ایستاده، موسوی بوده. از قبل مشخص بود که موسوی درصورت انتخاب شدن هرگز درمقابل فرمایشات و احکام غیرقانونی سکوت نخواهد کرد. پس این بار احمدی‌نژاد و طمع‌کاریش برای ادامه ریاست جمهوری بهانه‌ای شد برای کنار زدن موسوی. اگر فیلم رای دادن احمدی‌نژائ را ببینید، در چهره عبوس و سرخورده‌اش می‌توانید شکست را از پیش بخوانید. اما چند ساعت بعد، او هم فراخوانده شد، تا به قول بهنود "قربانی" حماقت و بدنامیش در انتخابات دهم شود.

بايگانی وبلاگ

Free Blog CounterFMN
Free counter and web stats