۱۳۸۷ خرداد ۷, سه‌شنبه

اخراجي ها 2: ده نمکي بازهم با بودجه دولتي فيلم مي سازد

دومين قسمت فيلم پرفروش اخراجي ها هم مثل قسمت اول با بودجه دولتي ساخته مي شود. اينطور که پيداست بازهم مرکز سينماي مستند و تجربي پا پيش گذاشته تا به جاي ساخت فيلم هاي کوتاه، نيمه بلند و مستند فيلمسازان نيمه حرفه اي برروي فيلمي از سينماي بدنه با گيشه اي تضمين شده سرمايه گذاري کند. دو سال قبل وقتي قسمت اول اخراجي ها در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و معلوم شد فيلم از بودجه مرکز سينماي مستند و تجربي ساخته شده فرياد فيلمسازان درآمد. آنها گله داشتند که چرا وقتي طي سال براي ساخت طرح هايشان به اين مرکز رفته بودند جواب شنيدند که بودجه تمام شد؛ در حالي که تمام اين مدت بودجه اي بيش از هفتصدميليون تومان در اختيار مسعودده نمکي قرار گرفته بود تا اولين فيلم اولش را بسازد. پاسخ محمد آفريده در جواب به پرسش آنها اين بود که قرار است از اين پس مرکز علاوه بر فيلم هاي مستند و تجربي برروي فيلم هاي اول هم سرمايه گذاري کند. اما نکته جالب درباره اين توجيه آفريده اين بود که اخراجي ها اولين و آخرين فيلم اولي بود که بودجه اش به تمامي توسط مرکز سينماي مستند و تجربي تامين شد! هيچ کس هم پاسخگوي اين حرکت غيرمنصفانه نشد و جواب نداد که چطور دلشان آمد بودجه اي را که براي کارهاي جوانان مستعد تهراني و شهرستاني و شهري و روستايي درنظر گرفته شده بود خرج فيلمي کنند که جا پاي ابتذال فيلمفارسي ها گذاشته بود. تا جايي که صداوسيما براي پخشش تحت فشار قرار گرفت و بارها به رغم اعلام قبلي حاضر به پخش اخراجي ها نشد تا سرانجام لابلاي فيلمهاي نوروزي فيلم را به نمايش گذاشت. نکته ديگر در مورد اخراجي ها ساخت فيلمي مستند و توزيع آن در سطح شهر بود با نام اخراجي ها2! ماجرا از اين قرار بود که يک جوان مستندساز بعد از نمايش فيلم اخراجي ها دوربين به دست به سراغ خانواده شخصيت اول فيلم، مجيد سوزوکي رفته بود و نظرشان را درباره فيلم و شخصيت مجيد واقعي پرسيده بود. خانواده او هم نارضايتي کامل خود را از فيلم و شخصيت مجيد سوزوکي که به شکل يک لمپن به تصويرکشيده شده بود ابراز کردند. برخلاف ماجراي سريال شهريار ساخته کمال تبريزي که برنامه 20.30 به جاي دختر معترض شهريار با پسر موافقش مصاحبه کرد و نوشت " ابراز رضايت خانواده شهريار از سريال شهريار"، در فيلم اخراجي ها2 همه اعضاي خانواده مجيد سوزوکي واقعا از فيلم اخراجي ها دلخورند. حالا هم که قرار است اخراجي هاي2 واقعي به کارگرداني مسعود ده نمکي ساخته شود باز بايد منتظر بدل آن و اظهارنظر خانوادهمجيد سوزوکي بود.
مدير مرکز سينماي مستند و تجربي در پاسخ به اعتراض ها در مورد سرمايه گذاري برروي فيلم اخراجي ها به اين نکته هم اشاره کرده بود که" مرکز هميشه نبايد ضرر بدهد، بگذاريد گاهي هم با سرمايه گذاري برروي يک فيلم سود کند! " اين استدلال براي مرکزي که اصلا از بودجه وزارت ارشاد مي چرخد و اساسا سازماني غيرانتفاعي است مضحک به نظر مي رسد. جالب است بدانيد مرکز سينماي مستند و تجربي در حال سرمايه گذاري برروي فيلم هايي از کشورهاي ديگر هم هست که بوسني و کشورهاي آفريقايي هم جزء آنهاست!

۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه

چگونه "دوم خرداد" ايتاليايي ها به بارننشست؟

بازي آخر اينتر ميلان در هفته آخر كالچو يا ليگ فوتبال ايتاليا كه تمام شد و تماشاگران ريختند توي زمين، ياد بازي پرسپوليس و سپاهان در آخرين هفته ليگ خودمان افتادم كه اتفاق مشابهي در آن رخ داد. اصلا اين ايتاليايي ها بدجوري شبيه خود ما هستند. يكي از دوستان كه رفته بود كره جنوبي، براي جلب توجه دختران كره اي خودش را همه جا ايتاليايي جا مي زد و البته كسي شك نمي كرد!
اما اين شباهت ها فقط در عرصه ورزش و رنگ پوست و رفتار اجتماعي خلاصه نمي شود بلكه گاه به سياست هم كشيده مي شود. نمونه اي از اين شباهت ها در انتخابات اخير نخست وزيري ايتاليا رخ داد كه در آن دو رقيب سرسخت شركت كرده بودند: سيلويو برلوسكوني و والتر ولتروني. اولي نخست وزير دست راستي پيشين ايتاليا و رهبر Forza Italia (فورتسا ايتاليا يا برپاخيز ايتاليا) بود و دومي رهبر حزب چپي P D يا پارتي دموكراتيك ايتاليا. اولي فردي متظاهر است كه تعداد عمل جراحي پوست صورتش يشمار است و حركات وقيحانه و عامه پسندش به ويژه با خانم ها را بارها به شكل عكس و فيلم ديده ايم. او پنجمين مرد ثروتمند ابتالياست و يك سياستمدار آمريكايي تمام عيار محسوب مي شود. برلوسكوني مالك تيم فوتبال آ ث ميلان و چندين شبكه تلويزيوني موسوم به مجموعه Mediasat نيز هست. اما ولتروني كه اميد زيادي به پيروزيش در انتخابات مي رفت از سال 2001 تا همين چند هفته پيش شهردار رم بود و به خوبي آن را اداره كرد. برپايي جشنواره عظيم فيلم رم كه به سرعت به رقيب اصلي جشنواره معتبر ونيز تبديل شد و سومين دوره اش چند ماه ديگر برگزار خواهد شد، از جمله فعاليت هاي فرهنگي ولتروني است. اما آن چه به بحث ما كه شباهت ايراني ها يا ايتاليايي هاست مربوط مي شود، نحوه پيروز شدن ناگهاني برلوسكوني در سه روز آخر انتخابات است كه بي شباهت به هفته آخر انتخابات هفتم رياست جمهوري در ايران نيست.
اگر يادتان باشد، دست راستي ها كه كانديداي معتبرشان در انتخابات دوم خرداد هفتادوشش ناطق نوري بود، زمان برگزاري انتخابات را در نيمه اول ماه محرم قرار دادند تا در روزهاي تاسوعا و عاشورا تا مي توانند به وزير ارشاد مستعفي زمان هاشمي رفسنجاني بدوبيراه بگويند و او را طرفدار بي بندوباري و حتي رقص بخوانند. اما حركت اصلي شان الگو گرفته از شيوه هاي ناجوانمردانه روزنامه كيهان و صداوسيما بود كه اولي به راحتي روابط سكسي اشرف و دربار را چاپ مي كند و از طرفي دست به تخريب آدم هاي بزرگي مثل زرين كوب، آدميت و سعيدي سيرجاني با مراجع و منابعي كاملا جعلي مي زند كه وجود خارجي ندارند و دومي رقص تمام عيار يك خانم به قول خودشان نيمه لخت را براي خراب كردن سخنراناني كه براي دفاع از جمهوري اسلامي خود را به برلين رسانده بودند و خطركرده بودند به نمايش گذاشت تا بعد از برگشت سخنرانان يكي از ناجوانمردانه ترين دادگاه ها با احكامي سنگين براي سخنرانان صادر شود. آن حركت راه اندازي " كارناوال شادي" در برخي نقاط تهران از جمله شهرك غرب بود. به اين ترتيب كه عده اي دختر و پسر جوان با اتومبيل هاي پشت سرهم صداي ضبط اتومبيل شان را زياد كردند و شروع كردند به دست زدن و رقصيدن در خيابان ها. آنها عكس هاي خاتمي را برروي اتومبيل شان چسبانده بودند و قصد تخريب او را داشتند. اما اين حركت چنان ناشيانه و احمقانه اجرا شد كه عكس العمل رهبري را به دنبال داشت كه در نطق معروفش اظهار كرد طرفداران كانديداها نبايد اينچنين دست به تخريب يكديگر بزنند. بقيه ماجرا را كه به پيروزي خاتمي و خلق حماسه دوم خرداد منجر شد را خودتان مي دانيد. اين شكست براي محافظه كاران چنان سنگين بود كه رقيب خاتمي هرگز نتوانست بار ديگر در عرصه سياسي ايران سربلند كند و سبب شد صداوسيما و مطبوعات دست راستي براي فراموشي دوم خرداد، هرساله مراسم سوم خرداد را هرچه باشكوه تر و عظيم تر برگزار كنند و از هفته ها قبل به استقبال چيزي بروند كه بخش كوچكي از جنگ و ده ها عمليات نظامي بود.
اما در ايتاليا چه رخ داد؟ سه روز مانده به انتخابات زني رومانيايي در يك كوچه خلوت و تاريك توسط فردي ناشناس به طرز مشكوكي چاقو مي خورد و خوراك گسترده اي براي رسانه هاي تحت مالكيت برلوسكوني فراهم مي شود.تيترهاي روزنامه ها به سرعت تغيير مي كنند: شهرداري كه قادر به برقراري امنيت شهر رم نيست چطور مي تواند هدايت كشوري به وسعت ايتاليا را به دست بگيرد؟ مگر ايتاليايي ها ماليات نمي دهند تا رفاه در شهر برقرار باشد؟ پس چرا لامپ هاي كوچه ها سوخته اند و تعمير نمي شوند؟ و... به اين ترتيب حادثه اي كه بارها در زمان شهردارهاي ديگر رخ داده بود و رسانه ها به آن توجه نمي كردند، تبديل يه واقعه اي ناموسي شد و ولتروني را به سرعت به زمين زد! بعد از شكست ولتروني در برابر برلوسكوني، اولين حركت برلوسكوني عزل رقيب انتخاباتيش يعني شهردار رم بود. شهردار جديد اما به سرعت به سراغ محدود كردن فعاليت هاي ولتروني رفت و در اولين حركت بودجه جشنواره فيلم رم را محدود كرد. اين امر سبب كاهش فيلم ها و حذف بخش هايي از جشنواره شد و البته با اعتراض فيلمسازاني از نقاط مختلف دنيا مواجه شد. از علايق شهردار جديد يكي هم سلام دادن به سبك نازيها و اداي احترام به موسوليني و دارودسته اش است كه ايتالياييها را حيرت زده كرده. اما چه سود كه ديگر دير است و پشسماني مردم ايتاليا بعد از انتخابات مثل پشيماني مردم ايران بعد از انتخابات نهم رياست جمهوري سودي ندارد! حالا به نظرتان مردم دو كشور به هم شباهت ندارند؟


۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

سپاهاني ها در بيمارستان سوانح و سوختگي

برنامه نود اين هفته از يك جهت بسيار غافلگيركننده بود. عادل فردوسي پور حين برنامه بارها سعي كرد با ساكت مديرعامل سپاهان تماس بكيرد تا بلكه از او به عنوان يك مدير موفق در ليگ برتر قدرداني كند. اما وقتي تماس برقرار شد، حرف هاي ساكت همه را بهت زده كرد. او ابتدا اشاره كرد كه حرف هيچ داور و كارشناسي را قبول ندارد چون مظفري داور بازي، با همه هماهنگ كرده و سپاهاني ها ردش را گرفته اند. او نه پنالتي مسلمي كه بر روي حسين كعبي صورت گرفت را قبول داشت و نه وقت اضافه هفت دقيقه اي را كه طي برنامه معلوم شد كاملا درست محاسبه شده بود. طرفه آنكه ساكت مدعي بود وقت اضافه صحيح نه هفت دقيقه كه پنج دقيقه و سي و پنج ثانيه بوده است و درست در لحظه زدن گل پرسپوليس سوت پايان بايد به صدا درمي آمد! اما پرده آخر ساكت از همه جالب تر بود؛ جايي كه ادعا كرد تعداد زيادي از تماشاگران سپاهان زخمي شده اند و عكس فردي را نشان داد كه گفته مي شد چشمش آسيب ديده است! توجه كنيد كه او دقيقا سناريويي را انتخاب كرد كه با ماجراي از دست رفتن چشمان سرباز وظيفه در بازي رفت سپاهان با پرسپوليس همخواني داشته باشد. اما اين مدير زرنگ اصفهاني چنان ناشيانه اين حركت را به نمايش گذاشت كه از پيش معلوم بود از كميته انضباطي درخواست كسر سه امتياز از پرسپوليس را خواهد كرد.
ساكت اين نكته را فراموش كرده بود كه آسيب ديدن سرباز در اصفهان كاملا مصور و مستند بود و در فيلم به نمايش درآمده معلوم بود نارنجك دست سازي كه طرفداران سپاهان پرتاب كرده اند به صورت سرباز برخورد كرده است. در حالي كه هيچ گزارشي از برخورد يا آسيب ديدن تماشاگران سپاهاني لااقل تا روز بعد از مسابقه منتشر نشده بود. بلكه برعكس گزارش مفصلي از حمله هواداران تيم اصفهاني به اتومبيل هاي خبرنگاران حاضر در ورزشگاه از شبكه هاي مختلف تلويزيوني پخش شد كه در يكي از آنها يكي از طرفداران سپاهان رو به دوربين فرياد مي زد" ما اين كار را كرديم، خوب هم كرديم!" پس نمايش عكس فردي كه روي تختي دراز كشيده و طرح اين ادعا كه او توسط پرسپوليسي ها در روز شادماني و قهرماني پرسپوليس آسيب ديده مضحك به نظر مي رسد. به جاي اين كار ساكت مي توانست سري به درمانگاه سوانح و سوختگي بزند و از مجروحان بيشتري عكس و فيلم تهيه كند كه هم فال باشد و هم تماشا! از طرفي يادمان نرفته برخوردي را كه اصفهاني ها با آدم آرامي مثل اصغر حاجيلو به عنوان سرپرست تيم استقلال در بازي رفت با اين تيم داشتند و بقيه كاد فني را هم به ستوه آوردند.
اما نكته آزاردهنده ديگري كه ساكت بيان كرد ارسال فيلم بازي پرسپوليس و سپاهان به اي اف سي بود. همه مي دانيم كه فوتبال كشورمان براي تعيين سهميه باشگاه هاي آسيا در چه موقعيت خطرناكي قرار دارد و ارسال فيلم آمدن تماشاگران به وسط زمين بعد از سوت پايان بازي مي تواند نه تنها به ضررپرسپوليس كه به ضرر تيم سوم كه سپاهان است و كل فوتبال كشورمان باشد. اين حركت ها آدم را ياد زماني مي اندازد كه حميد درخشان ناگهان با مربيگري خوبش تيم نوجوانان كشورمان را به فينال آسيايي رساند و در جهان هم مطرح كرد. اما در همان ايام پرويز ابوطالب كه بهد از سالها دستش از تيم نوجوانان كوتاه شده بود ترجمه شناسنامه اعضاي تيم را به اي اف سي فرستاد و با ادعاي تقلب و صغر سني بازيكنان سبب محروميت تيم كشورمان شد. مي بينيد ما ايراني ها چقدر وطن دوست هستيم؟

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۸, شنبه

کيهان چا پ بيروت منتشر شد!

روزنامه کيهان در يک اقدام عجيب و اولترا افراطی هيچ يک از تيترهای خود طی هفته گذشته و امروز را به ايران و مسائل داخلي كشور اختصاص نداد. گويی مخاطبين اين روزنامه دولتی که با ماليات مردم ايران منتشر می شود فقط لبنانيها هستند! اين نكته در حالي رخ مي دهد كه تورم كمرشكن، بحران بي آبي و خشكسالي، بهاي سيمان و مصالح و به دنبال آن مسكن كمر هموطنان را شكسته است. تغييرات كابينه و شعارهاي مكرر و بي فايده دولت هم مزيد بر علت شده است.







































































۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

امان از دست خارجی ها!

مدتی است که هرکس از گرانی می گوید پاسخ می شنود که قیمتهای جهانی هم بالا رفته است, پ‍س تقصیر ما نیست! حتی گاه این پاسخ مثل جواب حداد عادل با شیطنت و لبخند داده می شود.در حالی که این پاسخ چیزی جز ازسر باز کردن نیست! همه می دانیم که کشور ما بعد از انقلاب هرگز کشوری بین المللی نبوده است و ارتباطی بین قیمت کالاهایش با سایر کشورها نبوده است. به دلیل عدم وجود زیرساختهای اقتصادی و تجارت الکترونیکی حالا حالاها به ما اجازه ورود به بازارهای این المللی را نمی دهند. این نکته البته چندان به ضرر ما نبوده است. مثلا هنگام وقوع بحران مالی شرق آسیا در اواخر دهه ۱۹۹۰ بورس ما در نهایت حیرت هیچ گونه آسیبی ندید و به رونق خود ادامه داد. در حالی که همین بورس نزدیک انتخابات نهم ریاست جمهوری شاخک هایش را تکان داد و قبل از همه خطر را حس کرد و رو به افولی نهاد که با تشکیل دولت به نابودی رسید. یکی از دیگر دلایل داخلی و دولتی و دستوری بودن اقتصاد ما همین تاب آوردن در برابر تحریمهاست که برخلاف شعارهای دهان پرکن به مقاومتهای مردمی و سیاستهای دولت بی برنامه ربطی ندارد. آمریکایی ها هرگز نفهمیدند کشوری را که توان بین المللی شدن ندارد نمی توان با تحریمهای بین المللی از پا انداخت. البته با سیاستهای اخیر دولت که به ورشکستگی کارخانه ها انجامیده - دولتی که با افتخار در روزهای اول سال فریاد می زند که واردات آزاد شد و کلیه موانع وارداتی برداشته شدند! - شاید زودی تحریمها جواب بدهد و پول نفتی که برای بهای چند برابر خرید محصولات می دهیم دیگر وسوسه کننده نباشد. وگرنه گران شدن گوجه فرنگی جنوب کشور یا گوشت کشتارگاههای اطراف تهران یا تخم مرغهای مرغداریها چه ربطی به بازار جهانی دارد؟ تنها تاثیر خارجی را می توانیم به صادرات پراکنده و معدود میوه به کشورهای سی آی اس ربط دهیم که در موارد گرانی اخیر صدق نمی کند. گرچه که بازی چینی ها هم که صادرات انبوه و کمرشکنی به ما دارند هم می تواند روزی ضربه عظیمی به کشور مان بزند. خلاصه این که پیش از هرچیز گرانیهای اخیر به سوء مدیریت دولت و ضعف مفرط نظارتی مجلس برمیگردد و دیگر هیچ! همان اوایل دولت نهم کارخانه دارها و بازاریهای باهوش تست خودشان را زدند و وقتی بی عرضگی ها را دیدند قیمت ها را تا آنجا که خواستند بالا بردند. حالا هم که دولت تقصیرها را به گردن خارجی ها می اندازد.
Free Blog CounterFMN
Free counter and web stats