۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه
جلسه ای که جرج بوش را یک دمکرات نشان داد
۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه
آیا یك آمریكایی میتواند حافظ منافع كشور ایران باشد؟
حتما اسم حمید مولانا را تابهحال شنیدهاید. او كشف بزرگ حسین شریعتمداری است. به قول مدیر مسئول كیهان حمید مولانا استاد دانشگاههای آمریكاست. او كه او كه به همت كیهان به مرتبه پروفسوری رسیده، هرچند روز یك بار به بهانهای اسمش در صفحه آخر این روزنامه میآید و هربار به آمریكا و جهان غرب بدوبیراهی میگوید و مزه دهان شریعتمداری را خوب میداند. فقط مسئله اینجاست كه نمیدانیم اگر آمریكا و غرب اینقدر سرشار از فساد و مصیبت و بدبختیست، معلوم نیست چرا مولانا نمیتواند از آنجا دل بكند و به زادگاهش برگردد.
اگر مولانا در حد همین تناقض میماند حرفی نبود. اما این اواخر او شده است مشاور محمود احمدینژاد. در بده بستانهایی كه شریعتمداری با احمدینژاد دارد – و یكی از آنها ظاهرا به معاونت وزارت بهداشت رساندن همسر شریعتمداری بوده – البته این نكته چیز عجیبی نیست. فقط از زمان مشاورتش باز هم یك سوال كوچك ذهنها را به خود مشغول كرده: چگونه فردی كه ملیت آمریكایی را پذیرفته، میتواند حافظ منافع ایران و ایرانیان باشد؟ میدانیم كه هركسی هنگام پذیرش تابعیت یك كشور باید بهطور واضح و دقیق سوگند یاد كند تا عمر دارد حافظ منافع كشوری كه ملیتش را میپذیرد باشد و هرگز به كشورش خیانت نكند. درحالیكه برای پذیرش ملیتی كه از راه خون یا خاك بهطور خودكار منتقل شده باشد، نیازی به سوگند خوردن نیست و بهطور ضمنی انتظار از شخص، حفظ منافع كشورش است. شاید به همین دلیل است كه معمولا سوگند ملیت دوم سفت و سختتر انجام میشود و با آگاهی بیشتر فرد و به صورت ارادی انجام میشود.
اینها را داشته باشید تا برسیم به این نكته كه مولانا به عنوان مشاور رئیسجمهور قرار است در سفر احمدینژاد به نیویورك از نفوذش استفاده كند و با جلب نظر مقامات آمریكایی راه رابطه بلا آمریكا را برای احمدینژاد هموار كند. آیا او در این رهگذر تا این حد قابل اطمینان هست كه منافع زادگاهش را به وطن دومش ترجیح بدهد؟ در این صورت تكلیف سوگندی كه با آن حدت و شدت خورده است چه میشود؟
۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه
چرا سالن سازمان ملل موقع سخنرانی احمدینژاد خالی شد؟
اینكه چرا سالن سازمان ملل موقع سخنرانی احمدینژاد خالی شد، دلیل سادهای دارد كه نه سیاسی است و نه نظامی! بهسادگی به اخلاق رك و راست خارجیها برمیگشت كه تحمل حرف بیربط را ندارند. یعنی اگر كسی خارج از یك موضوع و بیارتباط با آن حرف بزند، حوصلهشان سرمیرود و بیتعارف سالن را ترك میكنند. شاید شنیده باشید كه موضوع سخنرانی های سازمان ملل مثل هر اجلاس دیگری از پیش تعیین شده بود و عبارت بود از: مشكل كمبود مواد غذایی در دنیا، بررسی بحران ناشی از آن در كشورهای فقیر و بررسی راهكارهای تهیه ارزان مواد غذایی. در كنار آن سخنرانان میتوانستند به روند دمكراتیزه شدن كشورهای جهان بپردازند. مثلا سخنرانانی مثل بوش به بخش دوم بیشتر پرداختند و یا لااقل سعی كردند تیتر گفتههایشان را همان موضوع قرار بدهند. اما در مورد احمدینژاد بحث كاملا متفاوت بود. او حتی یك جمله درباره موضوع موادغذایی حرف نزند. از روند دمكراسی در جهان هم فقط در حد فلسطین صحبت كرد و البته ایران را دموكراتیزه ترین كشور دنیا با نودوهشت درصد حمایت مردمی خواند. اما صحبت از هلوكاست كه شد در چالهای افتاد كه معلوم بود تا آخر سخنرانی از آن بیرون نخواهد آمد! شاید اگر احمدینژاد مشاورعاقل و فهمیدهای كه كمی انگلیسی هم بلد بود داشت، به او یادآور میشد سالن سازمان ملل با مسجد محله فرق دارد و وقتی موضوعی برای سخنرانی تعیین میشود، خارج شدن ازآن بیادبی است و اهانت به شنوندگان محسوب میشود. پس شنوندگان هم مجبور میشوند برخلاف میلشان سالن را ترك كنند تا پاسخی به این بیتوجهی داده باشند. از همه اینها گذشته خواندن دعای فرج قبل از هر سخنرانی در سازمان ملل واقعا شاهكاری است در حد و مختص آدم پرت و ناآشنا با چنين فضاهايی مثل احمدینژاد. حتما در لحظه خواندن دعای فرج به تشویق رهبر فكر میكند كه جسارتش را میستاید و به آمدن هاله نور گرد سرش. غافل از اینكه معمولا مترجمان همزمان چنین كلماتی را كه به زبان اصلی خود – یعنی عربی و نه فارسی – بیان میشوند اصلا ترجمه نمیكنند! چون اگر قرار بود ترجمه شوند كه به زبان فارسی كه زبان گوینده متن است ادا میشدند. پس خواندن این دعای طولانی همان اتلاف وقتی است كه شنوندگان را برای خروج از جلسه نیمخیز میكند.
۱۳۸۷ مهر ۲, سهشنبه
دروغها و فرافكنیهای مدیرعامل جدید استقلال!
اما این اولین بار نبود كه آشتیانی شكست فاجعهبار دوچرخهسواران كشورمان را كه از امكانات خوبی هم برخوردار بودند، توجیه میكرد. او بارها گفته است كه در المپیك برای اولین بار دوچرخهسواران جاده ما از خط پایان گذشتند. درحالیكه این ادعا كاملا غلط است و دوچرخهسوار دیگری از ما به نام ايرج امیرآخور در المپیك 1988 از خط پایان گذشته بود كه با توجه به امكانات اندك آن زمان فدراسیون كاری بس بزرگتر بود. میرآخور یك بارهم در رادیو ورزش به ادعای واعظ آشتیانی در این زمینه پاسخ داده بود. اما دیگر اظهارنظر آشتیانی درباره مسابقات دوچرخهسواری واقعا شاهكار است. او گفته است دلیل شكست دوچرخهسواران ایرانی پاك بودن و دوپینگ نكردن آنها بوده. چون بقیه دوچرخهسواران دوپینگ میكنند و آزمایشها هم نمیتواننددوپینگ آنها را نشان بدهد! این دروغ بزرگ البته سطح فكر آشتیانی را هم نشان میدهد. حیف كه دكتر رفت و آشتیانی جایش آمد. لااقل دكتر صادق بود و شوخ و بلندپرواز. رهایش كه می كردید از نیمكت بایرن مونیخ و عشقش فوتبال آلمان جدا نمیشد! شوخی معروف فتح اللهزاده تا سالها در یادمان میماند كه به فردوسیپور كه مدام به جلسه چهارشنبه روز مذاكره با فیروز كریمی اشاره می كرد، گفته بود " شما انگار از چهارشنبهها در بچگی خاطره بدی دارید! " فتحاللهزاده گاهی جوگیر میشد و به جای یكی، از دو مدرك دكترایش میگفت و با اینكه همه به طور ضمنی میدانستند مدركش احتمالا از نوع "كردانی" است، هرگز كسی بهرویش نیاورد. خوب، معلوم است كه آدم سادهای مثل فتحاللهزاده در این سیستم جایی ندارند؛ این روزگار متعلق به شارلاتانهایی مثل واعظ آشتیانی است كه خودش و فدراسیونش را پاك میداند و همه دنیا را آلوده و دوپینگی.
۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه
چگونه سخنرانی كلمبیا از مضحك ترین واقعه سال تبدیل به حماسه ملی شد؟
۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه
اینجوری میخواهید مدال بگیرید؟ (حكایت حرفهای مفت دولت نهم در دهان ورزشكاران)
۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سهشنبه
باز هم سخنرانی خامنهای زمان پخش یك سریال در شبكه اول را عقب انداخت
۱۳۸۷ شهریور ۱۶, شنبه
چرا بنزین سوپر به جای قیمت اولیه 140 تومان این بار 150 تومان شد؟
۱۳۸۷ شهریور ۱۴, پنجشنبه
بزرگترین مانع در راه هستهای شدن ایران شخص احمدینژاد است!
شب گذشته در كمپ جمهوریخواهان آنها بارها از كنگره انتقاد كردند كه چرا بودجه ساخت نیروگاههای هستهای را زودتر تصویب نمیكند تا از آمریكا بحرانهای متعدد خاورمیانه متضرر نشود. اما جالب است به یاد آوریم كه در ایران طی سالهای گذشته هرگز مشكلی از این دست نداشتهایم: بیشترین بودجه را بهراحتی ازطریق حمایت بالاترین ردههای تصمیمگیری به بخش هستهای تزریق كردهایم و مجلس و دولت ازاین بابت نهایت همكاری را داشتهاند. مردم هم - لااقل طبق آنچه تلویزیون نشان میدهد – انرژی هستهای را حق مسلم خود میدانند. پس مشكل كجاست؟ شاید جوابش كمی عجیب و پارادوكسیكال باشد، اما محمود احمدینژاد بزرگترین مشكل در این راه است! بله، احمدینژاد به عنوان بیفكرترین رئیس جمهور ایران كه بویی از دیپلماسی، برنامهریزی و مشورت نبرده، مهمترین مانع در راه ایران هستهای است. نكته در این است كه آژانس انترژی اتمی بارها اعلام كرده است كه از نظر این آژانس ایران مشكلی برای هستهای شدن ندارد. پس مشكل كجاست؟ شخص احمدینژاد! فرض كنیم كس دیگری مثل معین یا رفسنجانی در انتخابات برنده می شد. در آن صورت به احتمال قوی نه تنها نیروگاه بوشهر راه افتاده بود، بلكه مشكل تعلیق غنیسازی هم – كه حتی در دوران احمدینژاد گفته شده سه سال خواهد بود - در تعامل با غرب حل شده بود. پس با این فرض همه كسانی كه فریاد میزنند " انرژی هستهای حق مسلم ماست " برای رسیدن به حقشان باید سعی كنند احمدینژاد را از عرصه سیاست ایران خارج كنند. رئیسجمهوری كه دنیا را به جنگ با كشورش فراخواند و حرف از محو كردن یك كشور از روی نقشه زد، علاوه بر منزوی كردن ایران و ایرانیان، به سرعت به مانع اصلی در هستهای شدن این كشور تبدیل شد. بهاین ترتیب مردی كه خود را مصدق دوم میخواند و با همسر دكتر فاطمی دیدار میكند، با رفنتنش میتواند خدمت بزرگی به كشورش كند و ایران را به انرژی هستهای هرچه بیشتر نزدیك كند.
۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سهشنبه
وندالیسم دولتی احمدی نژاد چگونه به مردم ضربه می زند
بايگانی وبلاگ
-
▼
2008
(57)
-
▼
سپتامبر
(10)
- جلسه ای که جرج بوش را یک دمکرات نشان داد
- آیا یك آمریكایی میتواند حافظ منافع كشور ایران باشد؟
- چرا سالن سازمان ملل موقع سخنرانی احمدینژاد خالی شد؟
- دروغها و فرافكنیهای مدیرعامل جدید استقلال!
- چگونه سخنرانی كلمبیا از مضحك ترین واقعه سال تبدیل...
- اینجوری میخواهید مدال بگیرید؟ (حكایت حرفهای مفت...
- باز هم سخنرانی خامنهای زمان پخش یك سریال در شبكه ...
- چرا بنزین سوپر به جای قیمت اولیه 140 تومان این بار...
- بزرگترین مانع در راه هستهای شدن ایران شخص احمدین...
- وندالیسم دولتی احمدی نژاد چگونه به مردم ضربه می زند
-
▼
سپتامبر
(10)