- نفهمیدیم این كمپین انتخاباتی احمدینژاد بود یا مسابقه فوتبال! دوربین مسابقه هرچند دقیقه یكبار بهسمت چهره او میچرخید و مزدك میرزایی بهعنوان گزارشگر بازی، اجبارا گزارشش را قطع میكرد تا به حضور احمدینژاد در استادیوم بپردازد! جالب اینكه بعد از خوردن گل از عربستان دیگر چهره احمدینژاد بهنمایش درنیامد. بههرحال بازهم احمدی نژاد برای ورزش ایران نحسی آورد و مثل كشتی قهرمانی جهان كه با آمدنش برتری را ازدست دادیم، در این مسابقه هم بهطرز تحقیرآمیزی باختیم.
- ژوزه پسيرو مربی پرتقالی تیم عربستان نشان داد یك مربی حرفهای است. او از اول تا آخر بازی با بازیكنانش حرف زد و تشویقشان كرد، به داور اعتراض كرد و جو سنگین ورزشگاه را بهسمت عربها برگرداند. علی دایی خیلی چیزها باید یادبگیرد تا مربی بزرگی شود. كاش لااقل همینها را از افشین قطبی آموخته بود.
- بعد از خوردن گل دوم تماشاگران اول علی كریمی را تشویق كردند و بعد فریاد زدند "دایی حیا كن، تیم ملی را رها كن!" آنها بعد از دریافت گل دوم، یك ترقه هم پرتاب كردند كه عربها را حسابی ترساند! تماشاگران حین بازی هرگاه عربها صاحب توپ میشدند، با سوت زدن آن ها را همراهی میكردند.
- بازی برخلاف دورههای قبل، بهجای ساعت سه، ساعت 7 بعدازظهر شروع شد كه این دوحسن داشت: هم قرار بود هوای خنك تهران عربها را بیازارد و هم تماشاگرانی كه اولین روز اولین هفته كاری سال جدید از سركار میآمدند میتوانستند به موقع به استادیوم برسند. افسوس كه هیچیك از این تمهیدات به كار نیامد و...
- داور ژاپنی كه براوضاع مسلط نشان میداد، نیمه اول گل سالم تیم عربستان را نپذیرفت تا در نیمه اول گل مشكوك به آفساید عربها پذیرفته شود.
- چشمان جواد خیابانی در استودیو بعد از بازی از اشك خیس بود. او با بغض كنایه ای زد و گفت: " با اینهمه حمایت از تیم ملی، باز هم تیم ملی باخت."
- كفشهای غلامرضا رضایی انگار كفش مخصوص پاتیناژ بودند: هم نیمه اول وقتی بازیكن عربستان را نزدیكیهای دروازه حریف را جاگذاشت لیز خورد و هم نیمه دوم بارها با لیزخوردن هایش توپ و موقعیت ها را از دست داد.
- جواد نكونام دو بار با ضربه سر دروازه عربستان را تهدید كرد. بار دوم وقتی توپش گل نشد فریاد بلندی كشید و بعد روبه آسمان كرد و انگار در خلوت خود گلایه ای از خدا كرد!
- ای كاش یازده تا خلعتبری داشتیم. خلعتبری سرعت جوانیهای مهدویكیا، هوش و تیزبینی هاشمیان و استارت های انفجاری خداداد را با تكنیك بالای خود تركیب كرده. اما جدا از این ها او از همه بیشتر میدود و جنگندهتر از بقیه است. پاس گل را هم او داد. كاش لژیونرهای ما نصف جدیت و دوندگی بازی در باشگاهشان را اینجا هم نشان میدادند. اگر بازیهای مهدویكیا در هامبورگ و اینتراخت فرانكفورت را دیده باشید كه چطور با سر و كله به سمت توپ و بازیكن میرود، حرف نگارنده را میپذیرفتید. مهاجمان ما در یك كلام" كبریت بیخطر " بودند. چقدر هاشمیان و مهدوی كیا بهطرز غمانگيزی كند و بیخاصیت شدهاند.