۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

جنبش سبز و افتخار حضور!

علت گستردگی فرهنگی جنبش سبز در سطح جهان چیست؟
وضعیت امروزما در جنبش سبز، بی شباهت به وضعیت اسپانیای دوران فرانکو در دهه های پنجاه و شصت نیست که هرکسی وظیفه خود می دانست به اسپانیا سری بزند, گزارشی تهیه کند, عکسی بگیرد یا حتی تیری به سمت دیکتاتور و ارتشش بیندازد. ارنست همینگوی در کتاب معروفش "ناقوس ها در عزای که به صدا درمی آیند؟" این فضا را به زیبایی به تصویر کشیده. خود همینگوی هم مدتی را در آن جا سپری کرده بود. حالا حضور نوام چامسکی و شان پن و دیگر افراد صاحب نام را باید از این منظر دید. در دنیای بی تفاوتی غرب به تقلب ها که نمونه هایش را حتی در امریکا هم دیده ایم، اعتراض مردم ایران با دست های خالی وضعیتی رشک برانگیز است.
اگر در اسپانیا نخبگان اسلحه به دست می گرفتند، در افریقای جنوبی هنرمندان سعی می کردند از قافله عقب نمانند و برای این جنبش آهنگی بخوانند یا شعر، نمایشنامه یا مطلبی بنویسند.
نمونه دیگر را در ادبیات فلسطین دیده ایم که شاعرانش در دنیا بی نظیر بودند؛ جایی که ادوارد سعید به عنوان استاد دانشگاه هم آمد و به مرز اسراییل سنگ پرتاب کرد.
به نظر می رسد جنبش سبز همه این ویژگیها را یک جا دارد!
حالا جوری شده که همه در جهان برای حضور در جنبش سبز افتخار می‌کنند.

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

آشتی کنان: عرق خوری اوباما، پروفسور گیتس و افسر پلیس

ماجرای دستگیری پروفسور گیتس استاد دانشگاه در ماساچوست را که می دانید! او که دوست اوباماست، وقتی به خانه اش برمی گشت کلید به همراه نداشت و کراولی افسر پلیس به رفتارش مشکوک شد و دستگیرش کرد. او هم عصبانی شد و به جای نشان دادن مدارکش پلیس را به نژادپرستی متهم کرد. اوباما هم در سخنرانیش درباره بیمه درمانی به این نکته اشاره کرد و کار افسر را "احمقانه" خواند. اما بعد از آن همه چیز تغییر پیدا کرد: اوباما از جمله اش عزرخواهی کرد و استاد دانشگاه هم که قصد داشت وکیل بگیرد و پلیس را سو کند حالا کوتاه آمده. تلویزیون فاکس نیوز اعلام کرد قرار است تا چند دقیقه دیگر آن ها با هم آبجویی بخورند و آشتی کنند.

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

وای به حال مملکتی که معاون اول رییس جمهورش رحیم مشایی ضدفرهنگ باشد!

درحالی که عده ای با توجه به تقلب احمدی نژاد در انتخابات انتظار رفتاری دفاعی از او را داشتند، درکمال تعجب دیدیم که او هنوز ماهیت روستاییش در آرادان را حفظ کرده و به توصیه پسرش برای انتخاب پدرزن او به عنوان نفر دوم دولت عمل کرده است. با وجود آن که سعی کرده ایم از رفتارهای احمدی نژاد تعجب نکنیم، اما بار هم او با یک حرکت عجیب متحیرمان کرد! آخر تاکنون یکی از باوجهه ترین پست های کشور معاون اولی رییس جمهور بوده است. از دکتر حسن حبیبی گرفته تا دکتر عارف و حتی همین پرویز داودی که ضعیف ترین شان بوده، سبب شده اند این پست از اعضای کابینه یک پله بالاتر قرار بگیرد. این افراد معمولا سعی می کردند خود را وارد حاشیه ها نکنند و با آرامش بیشتری کار را دنبال کنند. البته داودی از رییسش در دروغگویی کم نیاورده و مثلا دیده ایم که مثلا در افتتاح ورزشگاهی در اردبیل که از سال هفتادودو کار ساختش آغاز شده بود چطور وقیحانه ساختش را به کاملا به دولت نهم نسبت داد. البته درمورد داودی رد ویزایش از طرف سفارت امریکا هم جالب بود: گاه البته کشورها به افراد مقیم خود با ژست سیاسی ویزا نمی دهند!
اما وای به حال کشوری که معاون اولش مشایی باشد. او هم البته مثل دیگر اعضای دولت نهم در کارنکردن بین کارکنان سازمان میراث فرهنگی مشهور است. اگر وزیر نیرو طی چهارسال حتی یک کیلووات هم به ظرفیت برق کشور اضافه نکرد، رحیم مشایی هم در کم کردن تعداد توریست های کشور سنگ تمام گذاشت! به جایش تا توانست دروغ گفت و حاشیه درست کرد. جالب است بدانید او بعد از سفر آخر احمدی نژاد به نیویورک، تا ماه ها از امریکا خارج نشد و مثلا به بهانه تلاش برای بهبود روابط نزد اقوامش ماند. جدا از این که رحیم مشایی وجهه و سواد معاون اول شدن را ندارد، او به خاطر یک حرکت نامش را به عنوان ضدفرهنگ ترین رییس سازمان میراث فرهنگی در جهان ثبت کرده است. اگر در فرانسه و ایتالیا صاحب چنین منصبی با مخالفت با ساخت و ساز در نزدیکی اماکن تاریخی وجهه کسب می کنند، رحیم مشایی با زدن کلنگ سدسیوند به جای وزیر نیرو، اولین کسی بود که که به نابودی پاسارگاد رای داد! البته شاهکارهای دیگر او در نابودکردن اماکن تاریخی اصفهان به بهانه مترو و نیز آسفالت کردن دماوند هم زبانزد خاص و عام است. حال چنین فردی قرار است هماهنگ گننده وزرا در دولت باشد.


۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

احمدی‌نژاد درست گفته: هیچ کس نمی‌تواند جلوی مردم ایران بایستد. ببینید مردم چطور جلویش ایستاده‌اند! !

واقعا احمدی‌نژاد درست گفته که هیچ کس نمی‌تواند جلوی مردم ایران را بگیرد. ببینید همین مردم چطور با دست خالی جلوی ماموران ایستادند بازار نوکیا را در ابران به رکود کشاندند برق کشور را هنگام سخنرانی متقلبین قطع کردند تبلیغات تلویزیونی را دچار بحران کردند و شبانه بالای بام خانه‌شان با شعار الله‌اکبر خود حکومت هرچه را خواستند فریاد زدند! احمدی‌نژاد این را گفته بود اما فکرش را هم نمی‌کرد خودش اسیر همین مردم شود! او مردم را برای دکور خودش می‌خواست در حالی‌که آن‌ها با جدیت خود او را به خاک سیاه کشانده‌اند. اما این تازه اول راه است: او چهار سال توفانی را در پیش دارد که در آن هرجایی که می‌نشیند باید با لقب متقلب از سوی مردم مواجه شود!

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

فتوای مهم منتظری کجا را نشانه رفته است؟

فتوای اخیر آیت الله منتظری شاید مهم ترین فتوای یک مرجع تقلید بعد از انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر تاکنون بوده است. او در مورد دولت غاصب کودتا با اعلام این که «متصديانى كه شرعا و عقلا توليت و تصدى امر‏ ‏اجتماعى را از دست داده اند، خود به خود از مقام خود معزولند و تصدى آنان‏ ‏هيچ گونه مشروعيتى ندارد» عملا انتخابات را باطل اعلام کرده و احمدی نژاد را رئیس جمهور نمی داند. اما هوشمندی منتظری به جایی برمی گردد که می گوید تشبث به مصلحت نظام مردود است و فاقد بنیان شرعی. این نکته ای است که سال ها حکومت ایران برای ساکت کردن مسئولان و مردم از آن استفاده می کرد. به عبارتی هروقت کسی اعتراضی داشت، به این بهانه که حرفش باعث تضعیف نطام می شود ساکتش می کردند. آخرین بار محسن رضایی را با این حربه که اعتراضش موجب ضربه خوردن حکومت می شود کنار زدند. اما حتی رضایی هم بعد از آن که فهمید فریب خورده، به موج اعتراضات بازگشت و شجاعانه حرفش را زد. جالب است که رضایی از همین تکنیک استفاده کرد و گفت که این تقلب و ادامه روند آن به نفع نظام نیست! شاید اگر این هوشمندی را خاتمی داشت، به بهانه حفظ نظام این قدر کوتاه نمی آمد. البته یک طرفه به قاضی نرویم و فراموش نکنیم که فشار برروی خاتمی و دولتش ده ها برابر بیش از فشار فعلی بر موسوی بود. اما همان موقع هم خاتمی و کروبی در دو نقطه مهم کشور فریب ایده مصلحت نظام را خوردند و آرام نشستند. فتوای اخیر می گوید که نظام با اشتباهات اخیر سرانش و حضور احمدی نژاد بیشتر صدمه می خورد تا اعتراضات به حق مردم. به این ترتیب منتظری نشان داد که بیهوده نیست شسعیان به شجاعت و استقلال مرجعیت شان می بالند.

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

آقای موسوی نوبت مجلس خبرگان نرسیده؟

برخلاف نظربرخی که به کل منکر وجود حساب گری در قانون اساسی می‌شوند و آن را دارای یک سیستم دیکتاتوری می‌دانند معتقدم اگر یکی از اصول مهم قانون اساسی که مربوط به مجلس خبرگان است درست اجرا می‌شد بسیاری از مشکلات کنونی را نداشتیم. متاسفانه در حال حاضر مجلس خبرگان تنها نهاد نظارتی در جهان است که به جای حساب پس گرفتن از زیردستش همیشه از او تقدیر و تشکر می‌کند! این مجلس کاملا فرمایشی اکثرا از پیرمردان ناتوانی تشکیل شده که با هربار سفر به تهران یا خروج از خانه برای تشکیل اجلاس سالانه تعدادی از آن‌ها فوت می‌کنند! جالب است بدانید که سال قبل انتخابات این مجلس بی‌خاصیت را از دوره‌های پنج ساله به ده ساله رساندند و هیچ‌کس هم اعتراض نکرد. اگر دایمی هم شود کسی اعتراض نخواهد کرد. چون بود و نبودش برای کشور فرقی نمی‌کند! چون بود و نبودش برای کشور فرقی نمی‌کند! یکی از راه‌های تغییر وضعیت مجلس خبرگان ایجاد شرط سنی برای آن است که امید است در برنامه کار مجلس قرار گیرد. اشکال کار این است که دست‌اندرکاران هرگز اجازه نزدیک شدن به این نهاد را نمی‌دهند و چند روزنامه به دلیل اشاره مختصر به آن تعطیل شده‌اند.

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

جمله عجیب اوباما خطاب به پوتین

دیروز اوباما در کنفرانس مطبوعاتی خود در روسیه با مدودوف ناگهان گفت: "از نظر من آقای پوتین یک نخست وزیر است و آقای مدودوف یک رییس جمهور." بعدهم در مقابل چشمان حیرت زده پوتین و خبرنگاران از رک گویی و جدیت مدودوف گفت. می‌دانیم که در عمل کشور روسیه را پوتین اداره می‌کند. بنابراین خیلی‌ها معتقدند اوباما چوب این حرفش را خواهد خورد!

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

از هنر مایکل جکسون تا هرزگی رسانه‌ای احمدی‌نژاد

چند روزی است حمید مولانا با عنوان پر طمطراق پروفسور در شبکه‌های مختلف سیما ظاهر می‌شود و از موفقیت‌های جهانی احمدی‌نژاد می‌گوید و مثل هر آدم وطن فروش دیگری از لزوم صبر و حوصله کاندیداها و تابعیت از قانون می‌گوید.( جای دیگری از منافع یک شهروند امریکا در دولت احمدی‌نژاد گفته‌ام.) اما اینجا می‌خواهم بگویم مولانا نه تنها وطن فروش است بلکه برخلاف ادعاهایش از ابتدایی‌ترین اصول رسانه هم بی‌خبر است.
مولانا معتقد است احمدی‌نژاد با مطرح کردن خود در رسانه‌ها توانسته پیروزی بزرگی در جهان رسانه‌ها کسب کند و جمهوری اسلامی را در جهان سربلند کند.
اما در واقع آن چه مولانا پیروزی رسانه‌ای احمدی‌نژاد می‌خواند چیزی
نیست جز یک هرزگی رسانه‌ای! یعنی به نمایش در آوردن خود به هر طریق ممکن. این حرکت البته در برخی حرفه‌ها و بعضی کشورها اصلا چیز بدی نیست و خوب هم جواب می‌دهد. اما وقتی به عنوان رییس‌جمهور یک کشور قرار است خود را از طرف یک کشور اسلامی دارای تمدنی چندهزارساله خود را مطرح کنبم موضوع فرق می‌کند. مثلا مایکل جکسون وقتی در سال ۱۹۹۱ مثل عاشق و معشوق دست در دست مدونا پا به سالن اسکار گذاشت تا هفته‌ها برای رسانه‌ها خود را در صدر نگه داشت. او با هر عمل جراحی صورتش چهره تازه‌ای پیدا می‌کرد و برای مطرح شدن بیشترش خبر عمل تغییر جنسیت را نیز برسر زبان‌ها انداخت.
احمدی‌نژاد هم با راهنمایی مشاوران سبک مغزی مثل مولانا و رامین هربار بیش از پیش بر طبل موضوع هلوکاست کوبید و با دیدن ناراحتی رسانه‌ها و مردم غرب همچون کودکی که از جلب توجه خوشش می‌آمد بیشتر سروصدا می‌کرد. او برای مطرح کردن خود در کنار ملوانان انگلیسی عکس گرفت و در دانشگاه کلمبیا با وجود تحقیر فراوان حاضر به ترک صحنه نمایش نشد و بعدها با افتخار از پنجاه شبکه‌ای گفت که سخنرانیش را پخش می‌کردند! احمدی‌نژاد با چهره کریه و حرف‌های نفرت انگیزش چهار سال مردم دنیا را آزار داد و با پشتیبانی صداوسیما ابرانی‌ها را تحت فشار ز یادی قرار داد تا از این صحنه‌ها حماسه بسازد.
حال سوال اینجاست که باید این هرزگی رسانه‌ای را چهارسال دیگر هم تحمل کرد؟ به قول حافظ تحمل بایدش!
Free Blog CounterFMN
Free counter and web stats