حدود سه سال پیش شخصی وارد سینمای ایران شد كه لااقل بخشی از این سینما را كه به جلوههای ويژه يا اسپشال افكت مربوط میشد، تحت تاثیر قرار داد. پیمان ابدی كه گفته میشد مدیر جلوههای ویژه سریال پلیسی اكشن كبرا یازده در آلمان بوده است، به ايران برگشت و بهسرعت در شبكههای تلویزیونی صداوسیما ظاهر شد و از شگردهای جلوههای ویژه گفت. در مصاحبههای متعدد مطبوعاتی نیز چهره خوشعكس ابدی جای خاصی پیدا كرد. تا زمانی كه پیمان ابدی قصدش از حضور در ایران را بیان نكرده بود، همه فكر میكردند او بهزودی برای ادامه سریال كبرا یازده به آلمان بازخواهد گشت و بههمین دلیل با او مهربان بودند. ابدی در گفتوگوهایش از نحوه مشت زدن به طرف مقابل و پرتاب دستها تا انتها سخن میگفت، یا بخشهایی از كارهای را كه به عنوان بدلكار انجام داده بود و قبلا ضبط كرده بود، در تلویزیون به نمایش میگذاشت. در این مقطع هنوز كسی كاری به كارش نداشت و حتی نیاز به انجام تحقیق یا جستوجوی اینترنتی در مورد سابقه كارش پیش نیامد. پس ابدی در آن زمان برای سینماگران یك عنصر قابل احترام و یك هموطن افتخارآفرین در خارج از مرزها بود.
همه چیز خوب پیش میرفت تا در خبرهای سينمايی اعلام شد ابدی قرار است كارش را در سینمای ایران شروع كند. با اعلام اين خبر ناگهان جنگ مغلوبه شد و دوستان دیروز پیمان ابدی تبدیل شدند به دشمنان خونی او! كسانی كه با وجود او جای خود را در سینما تنگ میدیدند، شروع كردند به بدگویی و شیطنت بر علیه او. فردی كه تا دیروز مدیر جلوههای ویژه كبرایازده خوانده میشد، در روزنامههای سینمایی تبدیل شد به یك تداركاتچی یا حداكثر يك دستیار جلوههای ویژه كه معلوم نیست در آلمان چه میكرده! و اینكه چرا ارشاد اجازه كار به یك شارلاتان را میدهد كه حتی مدركی برای ارائه تواناییهایش ندارد! اما پیمان ابدی كه همكارانش در سینمای ایران او را فردی متواضع و مهربان اما جدی و شجاع در كارش مینامیدند، بیاعتنا به كارش ادامه می داد. كسی هم مثل فردوسیپور در این عرصه نبود كه مثل ماجرای دیكارمو، رد این هنرمند سینما را در لیگ سه برزیل پیدا كند! نتیجه اینكه هرچه كار پیش میرفت، پدیده پیمان ابدی پیچیده و پیچیدهتر میشد. مدعیان تازه، معتقد بودند ابدی حتی یك بار هم كار جلوههای ویژه نكرده و اصول اولیه این فن را هم نمیداند.
اما بعد از حادثه جانخراش مرگش درست همین افراد بودند كه با احترامی توام با كنایه گفتند او طراح جلوههای ویژه بوده و چون از بدلكاری سردرنمیآورده، سرصحنه كشته شده! تقدیر براین بود كه حادثه مرگ پیمان ابدی هم كمتر از كارش در سینمای ایران پیچیده و مرموز نباشد؛ تا آن جا كه دادگاه جنایی اخیرا خواستار تحقیق بیشتر در زمینه مرگ مشكوكش شده است! روایتها هم در مورد مرگش هم البته كم متناقض نيست: از مرگ براثر انفجار كوكتل مولوتف تا گیركردن زیر چرخهای اتوبوس و نبودن ابزار لازم برای كمك به او!
هرچه بود، مرموز يا غيرمرموز و شفاف، پیمان ابدی رفت و یكی از عوامل حرفهای سینمای ایران دیگر در میان ما نیست. روحش شاد.
۱ نظر:
معلوم نشد، در ای متن، به نفع یا بر له یا خنثی در مورد پیمان سخن گفته شده است...
ارسال یک نظر