۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

آقای سلحشور، با این "یوسف پيامبر"، خودتان را مسخره كرده‌اید یا ما را؟

این چه سریالی‌ست كه ساخته‌اید؟ این بازیگران را از كجا آورده‌اید و چطور انتخاب كرده‌اید؟ اسماعیل سلطانیان در نقش كاهن معبد را هركه می‌بیند از خنده غش می‌كند. همین‌طور جهانبخش سلطانی در نقش فرعون سوم كه مسخره‌ترین اجرا را در جدی‌ترین نقش سریال شما دارد. این یوزارسیف را باوركنید همان شكل خودش جلوی دوربین راه‌می‌بردید بهتر از بازی كردنش با آن گریم بود. گریم بازیگران را احیانا دخترتان یا فرزندان دخترتان انجام نداده‌اند؟ (راستی، شما كه محیط سینما و هنرپیشگی را اینقدر آلوده می دانید كه می‌گویید به دخترتان اجازه نمی‌دهید وارد این حرفه شود، به چه اجازه‌ای با  دختران و زنان دیگران در سریال‌تان كار می‌كنید؟) این چه خط و خطوطی‌ست كه بر چهره بازیگران ترسیم كرده‌اید؟ از این بدتر هم می‌شد گریم كرد؟ این‌ها كه مثلا قرار است چهره‌های جدی و سنگدل باشند، چرا مثل دلقك‌ها گریم شده‌اند؟ چه اصراری است كه شما سریال كارگردانی كنید؟ مگر در حوزه هنری تئاتر كار نمی‌كردید؟ همان نمایش "حصار در حصار" كافی نبود كه كار را به سریال ایوب پیامبر كشاندید؟ اصلا این ایوب پیامبر سریال بود یا تئاتر ضبط شده؟ دكورهای تئاتر را برداشته‌اید آورده‌اید داخل استودیو و فیلمبرداری كرده‌اید؟ باور كنید سریال ساختن با كارگردانی تئاتر متفاوت است. این دكورهای مسخره یوسف پیامبر هم از همان جنس هستند؛ داد می‌زنند كه از جنس مقوا و ورق روی هم گذاشته شده‌اند! شما اصلا حس سینمایی ندارید؛ نمی‌دانید حركت چقدر مهم است و نمی‌فهمید این حركت باید درونی باشد و با چرخاندن دوربین روی ریل به‌دست نمی‌آید!  
حالا هم كه شده‌اید تاجر و كاسب و  خورنده بودجه‌های میلیاردی كه خواب‌شان را هم نمی‌ديديد. واقعا چه جوابی دارید وقتی در آن دنیایی كه خودتان مدعی وجودش هستید و ایوب پیامبر به آن سفر كرد، قرار بگیرید؟ شما حتی دیگر نمی‌توانید مثل سال ۱۳۶۱در فیلم توبه نصوح گل و شل به خودتان بمالید و كاسه گدایی به دست بگیريد تا شاكیان حلال‌تان كنند! چون اگر آن‌جا با شاكیانی خصوصی طرف بودید، این‌جا طرف تان كل مردم ایرن هستند كه پول‌شان را به باد داده اید!
حتی طرفداران سريال شما هم به این نكته اذعان دارند كه گروه حرفه‌ای متخصصان سریال‌تان فقط پول گرفته‌اند؛ چون طرف‌شان را خوب شناخته بودند و از بی‌سوادی و بی‌تجربگی كارگردان به خوبی آگاه بودند. اگر ايرج رامين‌فر از طراحی صحنه شاهكارهای بهرام بيضايی به كار در فيلم ابلهانه پرچم های قلعه كاوه رسيد و خودش را به تكه‌نانی فروخت، تكنيسين‌های شما هم چنين كردند و همه اعتبارشان را يك‌جا به حراج گذاشتند. 
اگر در سریال مردان آنجلس شهریار بحرانی به عنوان تدوين‌گر و درواقع مشاور با شما بود تا به تنهایی سریال را بسازد، اینجا معلوم است كه خودتان هستید و خودتان! 
شما كه روی  محمد نوری‌زاد را با این بودجه بی حدوحساب سفید كردید: اگر او سریال كودكانه چهل سرباز را ساخت و به جای پنجاه میلیون تومان هزینه مصرف شده، سه میلیارد پول خورد، شما با ساختن كاخ مقوایی‌تان، از صداوسیما شش میلیارد پول گرفتید. ببینید چه كرده بودید كه وقتی رقم شش میلیارد تومانی بودجه شما اعلام شد، صدای سپاه پاسداران و نهاد ریاست جمهوری و ده‌ها سازمان دیگر كه شما از آن ها پول و تجهیزات گرفته بودید درآمد كه:" پس سهم پولی كه ما داده‌ایم چه می‌شود؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سریال را ندیده ام اما نوشته شما به من امید داد که هنوز هست ....انسان!

ناشناس گفت...

eyval! jana sokhan az zaban e maa migooiy.

ناشناس گفت...

من کاری به نقد شما ندارم ولی این را میدانم که بینندگان بیشتر به خاطر عشق و عاشقی زلیخا علاقه نشان میدهند

Free Blog CounterFMN
Free counter and web stats