سرانجام رئیسجمهور از خواب بیدار شده طی نامهای به علی آبادی دستور فرمودند علل نتایج ضعیف المپیك پیگیری شود. همینكه احمدینژاد بعد از یك ماه فهمیده نتایج ضعیف بودهاند البته خیلی خوب است. یادم هست بعد از مسابقات جام جهانی فوتسال مربی تیم یعنی حسین شمس را به برنامه نود آورده بودند. تیم با چهار شكست مفتضحانه به وطن برگشته بود و شمس معتقد بود باید از تیم بهخاطرآنكه با یك تیم قوی -اسپانیا یا برزیل- یك نیمه مساوی كرده بوده تقدیر شود و هرچه فردوسیپور میگفت كه ما در این مسابقات قبلا به مقام چهارم رسیدهایم و شما افتخاری كسب نكردهاید، به كت شمس نمیرفت. شمس البته بعد از آن به كویت رفته و حالا بعد از چندسال دارد تیم فوتسال یك بار دیگر به جامجهانی میرود!
دولت نهم كاری كرده كه هركسی هروقت بخواهد قول میدهد و غلو میكند و مدتی بعد اگر معیار سنجشی وجود نداشته باشد حرف از موفقیتی بزرگ میزند و اگر مثل تورم غیرقابل انكار بود بعد از مقاومتی مضحك بهراحتی زیر حرفش میزند. به قول ظریفی حالا به مردم قول می دهیم به لحاظ فرهنگی در خاورمیانه پیشرو و اول باشیم و چندماه دیگر هم وقتی میبینیم كسی به كسی نیست میگوییم اول شدیم! هربار احمدینژاد به سفراستانی میرود و خبرنگارها از مسئولین استان میپرسند چقدر از وعدههای سفر قبلی تحقق پیداكرده، پاسخ میشنوند بالای نود درصد! یك بار یك نماینده مجلس پیشنهادكرد به جای این نود و نودوپنج درصد گفتنها، امكانش هست مسئولین لطف كنند و طرحهای تحقق پیداكرده را نام ببرند؟! كه البته هرگز كسی به حرفش گوش نداد! به اینترتیب اهمیت آمار و ارقام را دولت نهم به طوركلی از بین برد. چیزی كه به آن حرف مفت میگویند تبدیل شده به كالای پررونق دولت: اینكه ما پوزه آمریكا را بهخاك مالیدهایم و آمریكا را منزوی كردهایم و قطعنامه شورای امنیت را كاغذپاره كردهایم و ...اما برگردیم به المپیك.
اما نتایج المپیك را نباید از مقایسه حرفهای قبل و بعد از افتضاح قهرمانان تفكیك كرد. چنین است كه یاد المپیك و پرتابكنندهمان احسان حدادی میافتیم كه قبل از المپیك از فرط اطمینان از دریافت مدال طلایش، كم مانده بود آن را نگرفته تقدیم هم بكند. اما بعد از المپیك هماو بود كه با وقاحت رو به دوربین گفت كه اصلا قبل از المپیك مصدوم بوده و نمیخواسته شركت كند! از همه بامزهتر اما در مسابقات پارالمپیك رخ داد: خانمی كه در رشته تیراندازی شركت كرده بود، موقع اعزام میگفت كه به پسرش قول مدال داده است و وقتی از آخر اول شد گفت كه برای المپیك فقط سه جلسه یك ساعته تمرین كرده بوده چون در شهرستانی كه زندگی میكند مجوز حمل سلاح و بالطبع تمرین تیراندازی نداشته! نمی دانم واقعا این قهرمانان مردم را مسخره كردهاند یا خودشان را! اما از المپیك بگذریم و به لیگ برتر هم سربزنیم؛ جایی كه امیر قلعهنویی – كه نمیدانم چرا بعد از بیست سال همچنان اسمش را به اشتباه مینویسند "قلعهنوعی" كه كاملا بی معنی است – تا قبل از بازی چهارم مقابل صباباتری به همه قول قهرمانی میداد و در مقابل تمسخر دیگران عصبانی میشد اما درست بعد از بازی روبه خبرنگاران كرد و گفت كه تیم سیزدهم را تحویل گرفته است و انتظار دارند اولش كند؟!
دستاورد دولت خاتمی هرچه بود و نبود، صداقت و شفافیت در رویارویی با مردم بود. همین یك دستاورد را هم دولت نهم نابود كرد و با دروغگویی كار را به فضاحت كشاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر