۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

اين الکس دل پيرو از کجا وارد زندگی ما شد؟

وقتي سال گذشته يوونتوس به دليل زدوبند با داوران به سري ب سقوط کرد، بازيکنانش دو دسته شدند: دسته اول مثل ابراهيموويچ که يووه را ترک کردند و دسته دوم مثل دل پيرو، بوفون و ندود که ماندند. دل پيرو به عنوان کاپيتان يووه آن زمان گفت: "مي مانيم و يووه را به سري آ برمي گردانيم." و برگرداند! يوونتوس به دليل از دست دادن پخش مستقيم مسابقات و به تبع آن درآمد هنگفت تبليغات تلويزيوني وضع مالي خوبي نداشت. اما از اين بدتر احتمال عدم انتخاب بازيکنان سري ب براي تيم ملي بود که به دليل عدم امکان پخش تلويزيوني و ديده نشدن آنها پيش مي آمد. دل پيرو و يارانش – همان " بامعرفت ها"ي افسانه اي - ماندند و با ماندنشان چنان معادلات را به هم ريختند که همگي بار ديگر به تيم ملي دعوت شدند. اما دل پيرو از کجا پيدايش شد و چطور در سطح ملي ظاهر شد؟
در جام ملتهاي اروپاي سال 1996 ايتاليا در گروه سختي افتاده بود و بعد از باخت به چک، حتما بايد آلمان را مي برد. اما در آن بازي جوان بيست و چهار ساله اي به نام الساندرو دل پيرو که قرار بود چهره برتر جام شود، انگار وزنه اي به پايش بسته باشند، هيچ کاري نکرد. پس ايتالياييها وقتي نتوانستند پنالتي بدست آمده را گل کنند، به سرعت حذف شدند. بلافاصله مطبوعات ايتاليا از دل پيرو انتقاد کردند و مربياني را که بازيکن جوان را لانسه کرده بودند، سرزنش کردند. آن زمان هنوز مانده بود تا او آدم مشهوري بشود و در تبليغ گسترده شبکه هاي تلويزيوني يک نوع آب معدنی کنار گنجشکی بنشيند و با موهاي ژل زده با گنجشک حرف بزند!
او که تکنيک فرديش در حفظ توپ و دريبل هاي ريزش در ايتا ليا کم نظير بود، در جامهاي مهم هرگز ندرخشيد. تا آنجا که در اوج محبوبيت و شهرت، در جام جهاني 2002 فرنچسکو توتي که حس همکاري تيمي بيشتري نسبت به دل پيرو داشت به او ترجيح داده شد. در همان مسابقات بود که وقتي دل پيرو در بازی با مکزيک به عنوان بازيکن جانشين وارد ميدان شد و گل زد، با دستش به بالا اشاره کرد و خدا را شاهد گرفت که هنوز بهترين گزينه اشت و حقش را خورده اند. در جام جهاني 2006 آلمان اما اعتراض هايش فروکش کرد. در اين جام با همان چند دقيقه حضورش در ميدان، ويژگي هاي منحصر به فردش را به رخ کشيد و با زدن گل دوم به آلمان در دقايق آخر بازي حذفي خيال همه ايتاليايي ها را راحت کرد. ايتاليا که قهرمان شد، همه نگاه ها به سوي کاپيتان کاناوارو بود که دفاع کردن در فوتبال را با جاگيري هاي خيره کننده اش دوباره تعريف کرده بود. دل پيرو هم در کنار کاپيتان شاد بود و دل خوري ها را فراموش کرده بود.
گذشت و گذشت تا دونادوني شد سرمربي تيم ملي ايتاليا و با توجه به اعتقادش به باتجربه ها و از طرفي بازگشت دل پيرو به روزهاي اوج، او به عنوان کاپيتان دوم به تيم ملي دعوت شد. دونادوني از دل پيرو به عنوان بازيکن اصلي و مرکزي تيمش نام برده بود، اما در حالي که انتظار مي رفت و در خبرها هم آمده بود که او با مصدوميت ناگهاني کاناوارو به عنوان کاپيتان از ابتدا وارد زمين خواهد شد، با شروع بازي با هلند او در ميدان نبود و بوفون بازوبند کاپيتاني را در دست داشت. ايتاليا سه گل خورده بود که دل پيرو اواخر بازي به ميدان آمد. ايتالييايي ها چنان غرق در بازي بودند که متوجه دل خوري دل پيرو از حرکت بوفون نشدند: برخلاف رسم معمول، بوفون با آمدن دل پيرو بازوبند کاپيتاني را به او نداد! وقتي فشارها بر روي دونادوني زياد شدند، او هم مثل مربيان ديگر حرف منتقدانش را گوش کرد تا از خود سلب مسئوليت کند: "اگر مي گوييد دل پيرو بايد از اول بازي مي کرد، بازي بعد اين اتفاق خواهد افتاد." اما بازي با روماني هم بار ديگر نشان داد دل پيرو مرد سرنوشت عوض کن در روزهاي سخت نيست. اين بار وقتي نيمه دوم تعويضش کردند، اعتراضي نداشت و انگار انتظارش را هم مي کشيد. و حالا در يک بازي مرگ و زندگي مقابل فرانسه، باز هم در يک فينال زودرس ايتاليا دل پيرو را به کمک فرا مي خواند. در حالي که دو مرد مهم بازي فينال جام جهاني، زيدان و ماتراتسي، از غايبان اين ميدان هستند، جا براي درخشش و بازگشت پرفروغ دل پيرو هست. به شرطي که او با اعتماد به نفس بيشتر فشارها را بر روي خود تحمل کند و "مرد روزهاي باراني" هم باشد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دل پيرو مرد سرنوشت عوض کن در روزهاي سخت نيست?
يعني چي؟
دل پيرو به خاطر هم مرد روزهاي بزرگ بودنشه كه قابل ستايشه.

ناشناس گفت...

الكس فراترازحدبصريست بايداوراباقلب احساس كرد زيرااويك انسان واقعيست 000مهدي000

Free Blog CounterFMN
Free counter and web stats