ديشب در برنامه دو قدم مانده به صبح شبكه چهار اتفاق جالبي افتاد. مهمان برنامه عبدالله اسفندياري مدير بخش فرهنگي بنياد سينمايي فارابي در دهه شصت موسوم به دهه طلايي سينماي ايران بود و مصاحبه كننده مرد جواني به نام پدرام پاک آيين كه مدتي در روزنامه جام جم مشغول به كار بوده و به عنوان سردبير در ضميمه هفتگي تيك تاك هم كار كرده. اسفندياري از رماني سه جلدي امام خميني مي گفت كه دارد مي نويسد و به اينجا رسيده بود كه به دلايلي از جلد دوم شروع كرده كه وقايعش مهمتر است و...كه آن اتفاق افتاد! پدرام پاك آیین وسط حرف اسفندياري ناگهان به او پشت كرد و رو به مجري برنامه محمدصالح علا كرد و گفت:" مگر مي شود؟ " صالح علا كه گيج شده بود منتظر بقيه جمله شد. پاک آيين كه آدم گيجي به نظر مي رسيد و از چشم هاي ورقلمبيده اش نمي شد فهميد به چه فكر مي كند، گفت: " مگر مي شود درباره امام خميني فقط سه جلد كتاب نوشت؟ ايشان چنان شخصيت برجسته اي دارند كه پنجاه جلد كتاب شايد بتواند گوشه اي از ويژگيهاي متعالي ايشان را منعكس كند! تازه من با رمان هم مخالفم. " صالح علا كه ضربه را خورده بود، گيج و منگ ماند كه چه بگويد. از طرفي اسفندياري بدبخت برگشته كه پاک آيين به طرز توهين آميزي به او پشت كرده بود تازه عمق ماجرا را دريافت و فهميد با چه جماعتي طرف است. صالح علا به هرزحمتي بود به كمك تمام تجربه چند ده ساله اش نفس عميقي كشيد و گفت:" البته مهمان محترم برنامه هم همان ابتدا گفتند كه ما قطره اي از دريا و برگي از جنگل را بيان مي كنيم." بعد هم رو كرد به دوربين و گفت كه بعد از ديدن تصاويري قصه اي را از طريق راهروي امواج – عبارت معروفش - تعريف خواهد كرد و...
واقعا به كجا مي رويم؟ اين اغراق هاي چاپلوسانه را آيا حدومرزي نيست؟ امام خميني كيست كه پنجاه جلد كتاب برايش كم باشد؟ از پيغمبر و حضرت مسيح و نوح هم مهم تر است؟ درباره كدام پيامبري چنين اغراقي شده است؟ البته آدمي مثل پاک آيين يا هركس ديگري در اين سن و سال كه معلوم نيست با چه پشتوانه فاميلي به جايي رسيده كه كوچكترين تناسبي با او ندارد، حق دارد چنين درباره كسي كه نمي شناسد و در بچگي چيزهايي از او ديده چنين حرف بزند. اشكال از تهيه كننده برنامه است كه به سفارش ديگران به چنين آدم هايي ميدان مي دهد تا در صندلي بزرگاني بنشينند كه شبهاي قبل با ظرافت از هنر و علم گفته بودند.
واقعا به كجا مي رويم؟ اين اغراق هاي چاپلوسانه را آيا حدومرزي نيست؟ امام خميني كيست كه پنجاه جلد كتاب برايش كم باشد؟ از پيغمبر و حضرت مسيح و نوح هم مهم تر است؟ درباره كدام پيامبري چنين اغراقي شده است؟ البته آدمي مثل پاک آيين يا هركس ديگري در اين سن و سال كه معلوم نيست با چه پشتوانه فاميلي به جايي رسيده كه كوچكترين تناسبي با او ندارد، حق دارد چنين درباره كسي كه نمي شناسد و در بچگي چيزهايي از او ديده چنين حرف بزند. اشكال از تهيه كننده برنامه است كه به سفارش ديگران به چنين آدم هايي ميدان مي دهد تا در صندلي بزرگاني بنشينند كه شبهاي قبل با ظرافت از هنر و علم گفته بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر