اخیرا اكبر اعلمی بعد از اظهارنظر پسر خزعلی – كه به سرعت حرفش را پس گرفت - در مورد قتل دكتر سامی، اشارههایی هرچند مبهم به مشكوك بودن آن قتل داشت و اظهار میكرد مجرم دانستن مردی كه در یك حمام عمومی خودكشی كرده بود و ربط دادنش به قتل دكتر سامی در آن زمان، مضحك بوده است. اما پس پرده اعلمی با جسارتی كه در كمتر سیاستمداری در دوران سكوت مرگبار امروز سراغ داریم، طعنه به پرونده جنایی احمدینژاد میزد؛ پروندهای كه شاید بعد از پایان دوران ریاستجمهوریش باردیگر به جریان بیفتد. این پرونده به قاتل یا آمربودن احمدینژاد در این قتل – كه بهطرز فجیعی با ضربات متعدد چاقو و در مطب دكتر سامی انجام شده بود - اشاره دارد كه درمورد او هردو مجازات اعدام را به دنبال دارد. چون در مرتبههای نظامی كسی كه فرمان می دهد و آمر نامیده میشود گناهش از شخصی كه مجری قتل است كمتر نیست. بسیاری از سیاسیون قتل دكتر سامی را مبدا قتلهایی میدانند كه بعدها به " قتلهای زنجیرهای " معروف شدند. این پرونده سبب شده بود احمدینژاد سالها باوجود ادعا و گروكشی در مورد حق و حقوق از دست رفتهاش از عالم سیاست دور باشد و حتی برای نمایندگی مجلس هم ثبتنام نكند تا رد صلاحیت نشود. به این ترتیب فردی كه در زمان اشغال سفارت آمریكا نزدیك بود جزء مهرههای اصلی باشد، به علت پرونده های جنایی خود درعمل حدود 25 سال به اجبار از سیاست دور نكه داشته شد تا چند سال بعدتر پاداشش را یكجا با شهردار و رییسجمهور شدن بگیرد. حتی زمانی كه او قرار بود شهردار شود، اعضای شورای شهر كه همگی اصولگرا بودند، زمزمههایی درمورد این پروندهها بهراه انداختند كه بحثشان با فرمان از " بالا " مسكوت ماند! شاید اگر همان زمان وقوع قتل، قوه قضاییه قدرت پیگیری ماجرا داشت و احمدینژاد محاكمه میشد، نه قتلهای زنجیرهای رخ میداد و نه رییس جمهوری با پروندههای متعدد قتل داشتیم.
اما قتل دكتر سامی، رییس حزب اسلامی جاما تنها قتل احمدینژاد نیست. اگر یادتان باشد، زمانی كه او در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، دولت اتریش اعلام كرد كه احمدینژاد یك تروریست است و درترور سران كرد در این كشور دست داشته است. درست همان زمان بود كه دولت امریكا به طرز مضحكی پی نخود سیاه رفته بود و عكس شخص دیگری را در اشغال سفارت آمریكا با احمدینژاد اشتباه گرفته بود. درحالی كه دولت آمریكا – به طرز مشكوكی – چشم بر جنایتهای احمدینژاد در خارج از كشور بسته بود، دولت اتریش اصرار داشت مدارك مستندی دال بر قاتل بودن احمدینژاد در دادگاه های آن كشور موجود است. هرچند این دولت هم وقتی ساكت ماندن بقیه كشورها را دید سرانجام سكوت كرد و كثیف بودن سیاست را هرچه بیشتر به نمایش گذاشت، اما توجه مردم به این وجه از فعالیتهای احمدینژاد جلب شد. نكته آخر آنكه گویا از همان ابتدای انقلاب هم خودی و غیرخودی حتی در ترورها مطرح بوده است: چند جوان نادانی كه تحت عنوان گروه فرقان مرتضی مطهری را ترور كردند جرمشان آیا از احمدینژادی كه دكتر سامی را ترور كرده بود، بیشتر بود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر