شکست از تیم اردن نقل امروز فوتبال ما نیست. باید به عقبتر برگردیم و به امیر قلعه نویی برسیم. قلعهنویی زمانی انتخاب شد که احمدی نژاد وزیران جوان را جایگزین باتجربهها کرده بود. درست پس از قهرمانی استقلال، قلعهنویی به مربی گری تیم ملی انتخاب شد و مضحکترین و پرتعدادترین کادر فنی را به جام ملتهای آسیا برد تا با و نتیجههای ضعیف حذف شویم. تیم قلعهنویی بسیار سنگین می دوید و فاقد طراوت بود. خودش هم بعد از حذف تیم ملی سادگی کرد و برخلاف دیگران که بعد از شکست جلو نمیآمدند، با وقاحت خاصش جلوی دوربینها قرار گرفت تا مفتضحتر از آنچه شایسته بود، کنار گذاشته شود. اما اگر سپردن تیم ملی به قلعهنویی اشتباه بود، انتخاب علی دایی بیتردید یک حماقت بزرگ بود. آخر کجای دنیا بازیکنی را بعد از یک فصل مربیگری یک تیم لیگ برتری تیمی مثل سایپا به تیم ملی میآورند؟ البته نقش مهرداد بذرپاش بهعنوان مدیرعامل سایپا را در فریب دادن احمدی نژاد برای انتخاب علی دایی نباید فراموش کرد.علی دایی حداکثر درحد یک تیم باشگاهی می توانست موفق باشد. اتفاقا در تیم ملی هم به سبک باشگاهی کار کرد و هرچه بازیکن سایپا بود - حتی برخی از نیمکتنشینان - را با خود به تیم ملی برد!
برای روشن شدن موضوع نگاه کنید به مربیان تیمهایی که همین چهارشنبه گذشته مسابقه حذفی برگزار کردند: مربیان اکثر تیمها بالای 60 سال سن داشتند و این نکته حتی شامل مصر و الجزایر هم میشد. انگار موی سفید یکی از فاکتورهای سرمربیان تیم ملی در جهان شده!
اما افشین قطبی که با قهرمانی پرسپولیس درحال تبدیل شدن به یک اسطوره ملی بود، با یک حماقت عجیب به سرعت به چهرهای منفور بدل شد. حضور سرمربی تیم ملی در مراسم تحلیف رئیس دولت کودتا که برای اولین بار و به لطف خودشیرینی قطبی رخ میداد، سبب کم شدن تماشاگران تیم ملی و دلسرد شدن بازیکنان این تیم شد. به نحوی که در بازی اردن فقدان انگیزه بهشدت در چهره آنها هویدا بود. هم اینها نشان از فوتبال فرمایشی دولت احمدینژاد دارد. دولتی که می خواهد مشروعیتش را از حضور سرمربی تیم ملی فوتبال در مراسم تحلیف بگیرد، بهتر از این قادر به تصمیمگیری نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر